چکیده:
در آیات قرآن تنها در دو مورد سخن از کلاله به میان آمده است، یکی در آیه 12 سور ة نساء و دیگر ی در آیه 176
آخرین آیه از همان سوره. در این زمینه دو مطلب امکان طرح دارد، اول اینکه بین خلیفه اول و دوم در مفهوم کلاله
کلاله من لاولد » : در حالی که دومی بر آن است که « کلاله من لاوالد و لاولد له » : اختلاف نظر وجود دارد، اولی می گوید
221 ) اما کاملا روشن است که نظر خلیفه : و البته رای دیگری هم دارد که آن توقف است (فخر رازی، 1420 ، ج 9 « له
دوم ناتمام است، چون با وجود فرزند که در طبقه اول قرار دارد، نوبت به ارث بران طبقه دوم (که برادران و خواهران
باشد) نمی رسد و مطلب دوم اینکه در این دو آیه، دو حکم متفاوت در مورد کلاله بیان شده است و این نشان از ی ک
نوع تنافی بین آنهاست که البته با توجه به روایات اهل بیت عصمت و طهارت این تعارض رفع شدنی است، به این بیان
که آیه 12 در مورد کلاله امی است و آیه 176 در مورد کلاله ابوینی یا ابی.
In the Quran، only two verses speak about inheritance of Kalaleh siblings (Kalaleh)، verse 12 Surah Nisa and the other verse of 176 Surah Nisa. In this context، two issues discussed: First issue، between the first and second caliphs in the concept of siblings، the first caliph says: sibling (Kalaleh) is who has no father and no son، While the latter caliph says that: sibling (Kalaleh) is who has no father، and he has the other judicial decree) fatva (that he stop ) no spicial idea. ( But it is clear that the judicial decree of second caliph is not correct because when there are children، its the first level turn not the second level، which include brothers and sisters. And the second issue: in the two verses speaks about two different issues and this show is a kind of conflict، but according to narrations of the Ahlul Bayt (as) this conflict is resolved: This suggests that the verse 12 is about siblings of mother and verse 176 is about siblings of parents or siblings of father.
خلاصه ماشینی:
"در این زمینه دو مطلب امکان طرح دارد، اول اینکه بین خلیفـۀ اول و دوم در مفهـوم کلالـه اختلافنظر وجود دارد، اولی می گوید: «کلاله من لاوالد و لاولد له » در حالی که دومی بر آن است که : «کلاله من لاولـد له » و البته رأی دیگری هم دارد که آن توقف است (فخر رازی ، ١٤٢٠، ج ٩: ٢٢١) اما کاملا روشن است که نظر خلیفۀ دوم ناتمام است ، چون با وجود فرزند که در طبقۀ اول قرار دارد، نوبت به ارثبران طبقۀ دوم (که برادران و خـواهران باشد) نمی رسد و مطلب دوم اینکه در این دو آیه ، دو حکم متفاوت در مورد کلاله بیان شده است و این نشان از یـک نوع تنافی بین آنهاست که البته با توجه به روایات اهل بیت عصمت و طهارت این تعارض رفع شدنی است ، به این بیان که آیۀ ١٢ در مورد کلالۀ أمی است و آیۀ ١٧٦ در مورد کلالۀ ابوینی یا أبی .
» ملاحظه می کنید که حکم کلاله در این دو آیۀ شریفه متفاوت است ، به عبارت دیگر بین این دو آیه تنافی وجود دارد، چون آیـۀ اول حکـم کلالـه را در صـورت انفـراد یـک ششـم دانسته ، در حالی که در آیۀ دوم حکم را در همان صورت یک دوم فرض کرده است ، باز آیـۀ اول در صورت تعدد وراث، سهم ارث را یک سوم دانسته ، آن هـم بـه صـورت شـرکت بـه نسبت مساوی ، در حالی که آیۀ دوم بین صور متعدد فرق گذاشته است ، به این بیان کـه اگـر متعدد دو خواهر باشند، سهم ارث آنها دوسوم ترکه است و اگر متعدد باشند (چند بـرادر و خواهر) برادران دو برابر خواهران ارث می برند."