چکیده:
توانمندسازی زنان فرایندی پویاست که توانایی زنان برای تغییر ساختارها و ایدئولوژیهایی که آنها را در موقعیت فرودستی نگه داشته است، در بر میگیرد. این فرایند به زنان برای دستیابی بیشتر به منابع و کنترل بر زندگی کمک میکند و موجب احساس استقلال و عزت به نفس بیشتری در آنها میشود. هدف پژوهش تعیین میزان توانمندی زنان خانه دار و عوامل موثر بر آن در شهر شیراز بود. الگوی نظری مورد استفاده در این پژوهش را آلسوپ و هینسون طرح ریزی کردند و مورد تایید بانک جهانی است. پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است؛ برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از پرسشنامه و مصاحبه شخصی استفاده شد. سوالات و فرضیه های پژوهش با هدف اندازه گیری متغیرها تدوین شدند، به گونه ای که هشت متغیر مستقل (سرمایه انسانی، اطلاعاتی، سازمانی، مادی و رفاهی، روانی، دسترسی، مشارکت و کنترل در حوزههای دولت، بازار و جامعه) و متغیر وابسته (میزان توانمندی) و رابطة آنها را با یکدیگر براساس آنها مورد سنجش قرار گرفت. جامعه آماری 229 نفر از زنان خانه دار ساکن شهر شیراز بودند که در زمان اجرای پژوهش فرزندشان در یکی از مدارس مناطق چهارگانه آموزش و پرورش مشغول به تحصیل بود. نمونهگیری طی دو مرحله انجام شد. در مرحلهاول به انتخاب مدارس با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای، پرداخته شد و در مرحله دوم با مراجعه به مدارس، مادرانی که در بهمن و اسفندماه 1385 در دسترس بودند با روش نمونهگیری انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون چند متغیره روش گام به گام استفاده شد. نتایج توصیفی نشان داد که میزان توانمندی زنان خانهدار پایین است. آزمون فرضیههای بیانگر این بود که بین سرمایه روانی، دسترسی، مشارکت و کنترل در حوزه دولت و جامعه با میزان توانمندی زنان خانه دار بیشترین همبستگی وجود دارد (P<0/01 ). نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز بیانگر این بود که بر اساس ضریب تعیین تعدیل شده، 88 درصد تغییرات متغیر وابسته، یعنی میزان توانمندی زنان خانه دار را هشت متغیر وارد شده در معادله تبیین می کنند. در واقع عواملی مانند عزت نفس، خودکارآمدی، توانایی بیان آرزوها و علائق و جامة عمل پوشاندن به آنها حتی زمانی که عرف و جامعه آن را نمی پذیرد و به چالش طلبیدن شرایط موجود، آگاهی از عوامل ناتوانی و مقابله با آنها به صورت گروهی، توانایی تصمیم گیری در حوزه های مهم و راهبردی زندگی، دسترسی به منابع مالی، مشارکت درحوزه های اجتماعی و سیاسی، تعیین کننده های اصلی میزان توانمندی زنان خانه دار درایران هستند.
خلاصه ماشینی:
"آزمون فرضیه های بیانگر این بود که بین سرمایه روانی ، دسترسی ، مشارکت و کنترل در حوزه دولت و جامعه با میزان توانمندی زنان خانه دار بیشترین همبستگی وجود دارد (٠٠١>P ).
سرمایه انسانی سرمایه اطلاعاتی سرمایه عاملیت منابع قدرت سرمایه مالی و رفاهی سرمایه روانی بازار میزان توانمندی زنان دولت حوزه های جامعه تجلی قدرت شرایط اجتماعی شکل ٢: مدل نظری پژوهش نوع پژوهش پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی - تحلیلی است ، به طوری که پژوهشگر در مقطع زمانی خاصی نه تنها به توصیف متغیرها پرداخت ، بلکه روابط بین آنها را نیز مطالعه کرد.
تحلیل رگرسیون در روش گام به گام (stepwise)، میزان توانمندی زنان خانه دار به عنوان متغیر وابسته و هشت متغیر سرمایه انسانی ، سرمایه اطلاعاتی ، سرمایه سازمانی ، سرمایه مادی و رفاهی ، سرمایه روانی ، دسترسی ، مشارکت و کنترل در حوزه دولت ، بازار و جامعه به عنوان متغیرهای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند که در ادامه به شرح آنها پرداخته شده است .
در الگوی نظری طراحی شده برای پژوهش حاضر، عاملیت مساوی با منابع قدرت و شرایط اجتماعی برابر با حوزه های تجلی قدرت تعریف شدند، به این معنی که یک زن خانه دار هر چه بیشتر از منابع انسانی ، اطلاعاتی ، سازمانی ، مادی و رفاهی ، روانی ، دسترسی ، کنترل و مشارکت در حوزه های دولت ، بازار و جامعه برخوردار باشد، توانمندی بیشتری دارد."