چکیده:
در دهه های اخیر موضوع کیفیت محیط شهری به یک بحث تخصصی و عمومی در جامعه تبدیل شده است و توجه مردم از اهداف مادی، به ماهیت زندگی در مجموعه های ناکارآمد شهری معطوف شده است آنچه در این میان واضح است ، آن است که تمام مشکلات شهری یک مولفه کیفیت محیطی دارند، به عبارت دیگر بسیاری از مشکلات محیطی به سرعت به مشکلات شهری تبدیل خواهد شد. به همین دلیل در سالهای اخیر توجه به ایجاد پایداری محیطی و کیفیت زندگی و اجتماعات سالم ، باعث توجه بیشتر به ابعاد کیفیتی در محیط های شهری شده است . کیفیت محیط شهری مطلوب ، تحت تاثیر عوامل و معیارهای مختلف می باشد که به طور عمده می توان عوامل کالبدی، کارکردی و محتوایی را نام برد که هر یک نیز متشکل از معیارهای مختلفی می باشند. هدف اصلی پژوهش حاضر ارزیابی کیفیت محیط شهری شهر رودهن از دیدگاه شهروندان و بررسی نقش این مهم در بهبود میزان وضعیت شهروندان است . این تحقیق از نظر هدف کاربری و در بحث روش تحقیق از نوع تحلیلی- تطبیقی است . از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها یک پژوهش توصیفی – پیمایشی به شمار می آید. روش جمع آوری اطلاعات ، میدانی و کتابخانه ای- اسنادی است . تحلیل پرسش نامه ها در سطوح توصیفی و استنباطی صورت پذیرفته است . حجم نمونه ٣٤٠ نفر می باشد و نتایج تحقیق نشان می دهد سطح رضایتمندی شهروندان رودهن در رابطه با کیفیت محیط شهری نسبتا پایین می باشد. کیفیت محیط شهر مورد نظر از لحاظ مولفه های اجتماعی-فرهنگی و کیفیت کالبدی محیط در سطح نازلی است این در حالیست که کیفیت محیط شهری در مولفه های زیست محیطی و اقتصادی عملکردی در سطح مطلوب تری و در مولفه های آسایش – منظر و دسترسی- ترافیک در حد متوسط به نظر می رساند.
خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر کیفیت محیط شهری یک مفهوم چند بعدی است که بعنوان یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی می تواند تأثیرات همه جانبه ای در زندگی شهروندان داشته باشد و با مفاهیمی همچون کیفیت مکان ، ادراک میزان رضایت و نارضایتی ساکنین از محیط های سکونتی و غیره اشتراکاتی داشته و در بسیاری از موارد به عنوان معانی مشابه قلمداد می شود (وان کمپ و همکاران ٢، ٢٠٠٣).
در واقع کیفیت محیط شهری سنجشی است برای ارزیابی شرایطی از محیط مسکونی که برای زندگی شهری حداقل مطلوبیت را به همراه دارد و از عوامل مؤثر بر آن می توان از میزان و نحوه خدمات رسانی اجتماعی، چگونگی سلسله مراتب در کاربریهای عمده و خدماتی شهر، امنیت اجتماعی در فضاهای شهری، نحوه دسترسی به فضاهای شهری، مکان قرارگیری کاربریها و فضاهای اصلی شهر در بستر شهر، محیط زیست شهری عملکرد بخش های مختلف در شهر، فعالیتهای در جریان در محیط شهری، توجه به هویت و فرهنگ بومی ساکنان و غیره را نام برد .
در نتیجه به دلیل عدم تحقق مدیریت یکپارچه ی شهری از این پژوهش و پژوهش های مشابه ، صرفا می توان به عنوان معیاری جهت ارزیابی کیفیت محیط شهری از دیدگاه شهروندان و نه به مثابه ی ابزاری جهت تعیین سطح کیفی زندگی ساکنین شهر بهره برد اگر چه به نظر می رسد که نمی توان لزوم انجام چنین پژوهش هایی را نیز منکر شد زیرا احساس رضایت شهروندان از کیفیت محیط شهر و خدماتی که شهرداری ارائه می دهد، عامل بسیار مهمی در جهت ایجاد انگیزه در شهروندان به منظور مشارکت در توسعه شهری و بهبود کیفیت محل سکونت خویش می باشد و همین مهم اهمیت نقش شهرداریها در تحقق توسعه شهری پایدار را نشان می دهد ."