چکیده:
سیستم های پیچیده و آشوب، در وضعیت وابستگی حساس، از خود رفتارهای غیر خطی
و غافلگیرانه نشان می دهند. گرچه دانشمندان، این انگاره ها را سال هاست که موردبررسی
قرار داده اند ولی در گستره روابط بین الملل و به ویژه جنگ و بازدارندگی مورد واکاوی
جدی فرار نگرفته اند. اندیشه بنیادین در این نوشتار، این است که توزیع نابرابر وابستگی
حساس در میان دولت ها و در سیستم بین الملل پیچیده و آشوب، به عنوان یک شبکه،
نیروی پیش برنده و متغیر کلیدی در تبیین جنگ هست. نویسنده بر این باور است که
وابستگی حساس و الگوهای توزیع آن در سیستم، معادله ثبات راهبردی غیر خطی را
شکل داده و یا آن را ناکارآمد می نماید؛ بنابراین سیستم کنترل جنگ به ویژه بازدارندگی
با وضعیت غیرخطی و با تعادل گذاری روبرو می باشد. این سیستم بایستی به روش
خودسامان ده عمل نماید. بی ثباتی های غیرخطی با ناکارآمد ساختن بازدارندگی
خودسامان ده به جنگ منتهی می شوند. این استدلال، دریافت و فهم از بازدارندگی و
جنگ را بر پایه نظریه آشوب و پیچیدگی مفهوم سازی می نماید و پیشنهاد می دهد که
پژوهش های آینده با جستار جنگ و بازدارندگی، بایستی باهدف گسترش و تکامل چنین
انگاره ها و الگوهایی باشد
خلاصه ماشینی:
این استدلال ، دریافت و فهم از بازدارندگی و جنگ را بر پایه نظریه آشوب و پیچیدگی مفهوم سازی مینماید و پیشنهاد می دهد که پژوهش های آینده با جستار جنگ و بازدارندگی، بایستی باهدف گسترش و تکامل چنین انگاره ها و الگو هایی باشد واژگان کلیدی : سیستم پیچیده و آشوب ، وابستگی حساس ، ثبات راهبردی غیرخطی، جنگ ، بازدارندگی غیرخطی ١- دانشیار گروه روابط بین الملل دانشگاه تهران این مقاله مستحرج از طرح پژوهشی مصوب دانشگاه تهران تحت همین عنوان می باشد که با جمایت معاونت پژوهشی صورت گرفته است نویسنده مسئول : faghasemi@ut.
به گفته ای این فرضیه مطرح میگردد که در سیستم بین المللی پیچیده و آشوبی، شیوه و الگوی توزیع وابستگی حساس در درون شبکه (سیستم بین الملل )، سبب تأثیرگذاری بر معادله ثبات راهبردی به عنوان معادله شکل دهنده سیستم کنترل کننده بازدارندگی شده و از راه تأثیرگذاری بر بازدارندگی، بر رخداد یا مدیریت جنگ تاثیرگذار است .
اما سیستم های نوین پیچیده و آشوبی بین المللی، متغیرهای نوینی را وارد عرصه نموده اند( ;٢٠١٤ ,Scala &D'Agostino ;٢٠١٠ ,Cohen ;٢٠٠٤ ,Andriani GiuseppinaPassiante, 2004; Harrison, 2006; Lorenz, 1993; Newman 2010; ٢٠٠٤ ,Passiante) که در ادبیات موجود در حوزه جنگ ، توجه به آن ها نشده و یا توجه کمی به آن ها شده است .
وضعیت مذکور، الگوی روابط و کنش متقابل ، در میان واحدهای سیستم بین الملل و الگوی توزیع قدرت (کنترل ) را شدیدا تحت تأثیر قرار میدهد و بسیاری از 1 Complexity and chaos theory سیستم های کنترل ، مانند بازدارندگی و موازنه قدرت را به صورت قبلی ناکارامد میسازد.