چکیده:
توزیع فضایی عادلانه امکانات و منابع بین مناطق مختلف شهری و دستیابی برابر شهروندان به آنها مترادف با عدالت اجتماعی است ، زیرا عدم توزیع ناعادلانه منجر به ایجاد بحران های اجتماعی و مشکلات پیچیدة فضایی و توزیع عادلانه نیز زمینه ساز توسعه متوازن مناطق شهری خواهد شد. بنابراین ، پراکنش بهینه و اصولی خدمات و امکانات شهری، منطبق با عدالت اجتماعی، در فرآیند برنامه ریزی شهری از اهمیت زیادی برخوردار است . هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل پراکنش خدمات شهری با رویکرد عدالت فضایی در سطح مناطق ٧ گانه شهر اهواز است . پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش ، ترکیبی از روش های توصیفی– تحلیلی است و در گردآوری داده ها از شیوه ی کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است . جهت رسیدن به اهداف ، ١٤ شاخص تعیین کننده خدمات عمومی انتخاب شده اند. سپس با استفاده از نظرات کارشناسان اقدام به میزان اهمیت شاخص ها در محیط فازی شد. برای تحلیل و رتبه بندی مناطق شهری از منظر برخورداری از خدمات عمومی از مدل های تصمیم گیری چند معیار شامل تاپسیس فازی و ویکور و برای رسیدن به یک نتیجه ی واحد از تحلیل داده ها در مدل های مختلف ، از تکنیک ادغام (میانگین وزن ها، روش بردا و کپ لند) استفاده شده است . تجزیه وتحلیل شاخص ها بیانگر آن است که مناطق ٣ و ٤ تقریبا در همه مدل های مورد استفاده ، برخوردارترین مناطق و مناطق ٦ و ٧ پایین ترین برخورداری را از خدمات شهری دارند. همچنین یافته ها حاکی از آن است که شاخص های مذهبی، ورزشی و آموزشی در سطح مناطق نسبت به دیگر شاخص ها از تعادل بیشتری برخودار هستند.
Social justice refers to the fair distribution of resources when people can equally access to them. While the unfair distribution results in social crisis and complex spatial problems، the fair distribution leads to the balanced development of urban areas. Therefore، the principled and optimal distribution of facilities and resources is the great significance in urban planning. The aim of this applied research is to investigate the distribution of public services from the spatial justice perspective in 7’s zone of Ahvaz. In the present study، the researcher employed a descriptive-analytic approach and data were collected via library and documentary research from 14 determinative indices of public services. Based on the experts’ points of view، the researcher prioritized indices in the FUZZY model. FTOPSIS and VIKOR models were used for ranking different regions in terms of their use of public services. Afterwards، the researcher employed the triangulation study to obtain a unified result from the data that had been analyzed in different models (i.e.، FUZZY، FTOPSIS and VIKOR). The results revealed that public services were widely accessible to the areas of 3 and 4; however، the areas of 6 and 7 had been determined to have the less access to them. The findings also suggest that indicators such as religious، athletic and trainingin in areas are more balanced than the other indicators.
خلاصه ماشینی:
"برای تحلیل و رتبه بندی مناطق شهری از منظر برخورداری از خدمات عمومی از مدل های تصمیم گیری چند معیار شامل تاپسیس فازی و ویکور و برای رسیدن به یک نتیجه ی واحد از تحلیل داده ها در مدل های مختلف ، از تکنیک ادغام (میانگین وزن ها، روش بردا و کپ لند) استفاده شده است .
بر همین اساس ، در این پژوهش ، به دو سؤال زیر پاسخ داده میشود: وضعیت توزیع فضایی خدمات شهری میان مناطق شهری اهواز چگونه می باشد؟ مناسب ترین و نامناسب ترین شاخص های خدمات شهری، ازلحاظ پراکندگی در سطح مناطق کدام اند؟ پیشینه نظری تحقیق : کیانی و کاظمی در سال (١٣٩٤)، در تحقیقی به تحلیل توزیع خدمات عمومی شهر شیراز پرداخته اند.
یافته های تحقیق : مدل تاپسیس فازی: مدل های بسیاری به منظور وزن دهی به معیارها وجود دارد که از جمله مهم ترین آن ها میتوان به روش وزن دهی درجه بندی یا نسبتی و نیز روش تحلیل سلسله مراتبی را نام برد؛ بنابراین در این پژوهش برای سنجش وضعیت پراکنش شاخص های انتخابی در مناطق هفت گانه کلانشهر اهواز، کارشناسان برای ماتریس فازی و بردار فازی از متغیرهای زبانی برای ارزیابی اهمیت معیارها استفاده کرده اند.
در این روش ، میانگین رتبه ها با استفاده از دو روش تاپسس فازی و ویکور برای مناطق شهر اهواز محاسبه شده است و نتایج زیر به دست آمده که طبق این نتایج ، مناطق ٣ و ٤ در رتبه اول برخورداری و مناطق ٦ و ٧ رتبه آخر را در بین مناطق دیگر از لحاظ برخورداری از شاخص های خدمات شهری به خود اختصاص داده است ."