چکیده:
مبداحقوق برای انسان نمی تواند خاستگاهی انسانی داشته باشد.بشر امروز از منظر مادی نمی تواند به شمارش کامل نیازمندی های بشر اقدام کند؛جهت مداری مادی در غرب در تمام ابعاد زیست انسانی است که به توسعه سامانه مادی یا نفس پرستی منجر می شود.بشر مطلوب تمدن مذکور در انسان محوری و هم عرض با خدا و حق مدار در برابرخالق تعریف شده و از آن تعبیر به آزادی می شود.آن چه در اعلامیه های حقوق بشر آمده،کاملا مربوط به جنبه های مادّی حیات بشر بوده و در قلمرو حقوق اخلاقی و معنوی بشر دچار نقصان مشهودی است؛در جهان بینی اسلامی،منابع قانون جهانی بشر و حتی واضع آن و مبدائیت آن کاملا تعیین شده است که در اندیشه اسلامی وحی در نمودار آموزه های قرآن قابل پذیرش است.براساس این جهان بینی،مبدائیت انسان هم عرض ربوبی قابل پذیرش نیست.
خلاصه ماشینی:
"علامه طباطبایی؛آموزه های قرآنی در راستای حقوق انسان الف ـ قرآن مجید متضمن کلیات برنامه زندگی بشر علامه طباطبایی معتقدند بر این گفتار زیـرا آیـین اسـلام کـه بهتـر از هـر آیـین دیگـری سعادت زندگی بشر را تأمین و تضمین می کند از راه قرآن مجیـد بدسـت مسـلمانان رسـیده است و مواد دینی اسلام که یک سلسله معـارف اعتقـادی و قـوانین اخلاقـی و عملـی اسـت ریشه اصلی آن هادر قرآن مجیدمی باشد،خدای متعال مـی فرمایـد:إن هـذا القـرآن یهـدی للتی هیأقوم ...
قرآن مجید با عطف نظر به این مقـدمات شـالوده برنامـه زنـدگی انسـان را بـه ایـن نحـو ریخت : اساس برنامه خود را خداشناسی قرار دادو اعتقاد به یگـانگی خـدا را اولـین اسـاس دین شناخت و پس ازشناساندن خدا معادشناسی (اعتقاد به روز رستاخیز کـه در آن پـاداش و کیفر کردار نیک و بد انسان داده خواهد شد)را ازآن نتیجه گرفـت و اصـل دیگـر قـرار دادو پس از آن پیغامبرشناسی را از معادشناسی نتیجه گرفت ،زیرا پاداش اعمال نیـک و بـد بدون ابلاغ قبلی طاعت و معصیت و نیک و بد از راه وحی و نبوت چنـان کـه بیـان خـواهیم کرد صورت نمی بندد،و آن را نیز اصل دیگر قرار داده سه اصل نامبرده ،اعتقاد بـه یگـانگی خداو اعتقاد به نبوت و اعتقاد به معاد را اصول دین اسلام شمرد."