چکیده:
ساختارگرایان، تفکّر انسان را مبتنی بر تقابل دوگانه دانسـته ، معتقدنـد از طریـق بررسی آن می توان به حوزههای فکری و اندیشگی افراد و جوامع پی برد. به نظـر آنان، همانطور که در حـوزة اجتمـاعی ، ایـدئولوژیهـا بـه عناصـر متقابـل معنـا می بخشند، در حوزة زبان نیز تقابل ها در یک نظام ارزشـی ، معنـادار یـا نشـانه دار می شوند و نشانه چیزی است که ما را به چیز دیگر رهنمون می گردد و ریشـه در باورهای اجتماعی دارد. اما نشانه شناسی ، نوعی رویکرد به تحلیل متن است . بارت با استفاده از دیدگاههای سوسور، دوگونه دلالت مطرح کرد: یکی صریح و دیگری ضمنی . در این پژوهش ، تقابل نشانه ای به شکل کلمـات. واژگـان در پـنج مقولـة اسم ، فعل ، صفت ، قید، ضمایر و صـفات اشـاره، در غزلیّـات حـافظ بررسـی شـده است . نتایج تحقیق گویای آن است که تقابل نشانه ای اشعار حافظ اساسـا بازتـاب تقابل تصوّف خانقاهی بـا تصـوّف عاشـقانه اسـت و هرکـدام از آنهـا، نشـانه هـا و نظامهای خاصی دارند. تصوف خانقاهی دارای دو نظـام، یکـی زاهدانـه و دیگـری عابدانه و تصوف عاشقانه نیز دارای دو نظام، یکی مسـتی و دیگـری بزمـی اسـت . نظامهای زاهدانه و عابدانه با تکیه بر نشانه های خاص، ضمن ایجاد تقابل غالـب و مغلوب، خود را قطب غالب و نظام مستی و بزمی را مغلـوب معرفـی مـی کننـد و حافظ با تخریب نشانه های قطب غالب و تقویت نشانه های قطب مغلـوب، جایگـاه آن دو را عوض می کند. زبان و شگردهای هنری حافظ ، تقابل نشانه ای اسـم هـا را به صورتی فوقالعاده قابل پذیرش دلالت های ضمنی مـی گردانـد. عـلاوه بـر ایـن ، حافظ انواع تقابل واژگانی چون مدرج، جهتی و مکمّل را به کار می برد، اما دلالت ضمنی یا ژرفساختی غالب آنها مبتنی بر تقابل مکمّـل و هدفشـان نفـی تصـوف خانقاهی و اثبات تصوف عاشقانه است .
خلاصه ماشینی:
عـلاوه بـر ایـن ، حافظ انواع تقابل واژگانی چون مدرج، جهتی و مکمل را به کار می برد، اما دلالت ضمنی یا ژرفساختی غالب آنها مبتنی بر تقابل مکمـل و هدفشـان نفـی تصـوف خانقاهی و اثبات تصوف عاشقانه است .
روش بارت در تحلیل نشانه شناختی متن ، مبتنی بـر تمـایز میـان «دلالـت صـریح » و «دلالت ضمنی » است و چون «در ساختار شعر حافظ ، دلالت های ضمنی و بـه قـول بـارت، اسـطورهای زبــان بـیش از دلالــت زبـانی اهمیــت دارد» (پورنامــداریان، ١٣٨٢: ٢٣٣)، روش مناسبی برای تحلیل تقابل های دوگانه در اشعار حافظ اسـت .
تفاوت مقالة حاضر با پژوهش های یادشده، نخست در ایـن اسـت کـه ایـن پـژوهش ، ساختارگرایانه و مبتنی بر نظریة نشانه شناختی بارت اسـت ؛ دیگـر اینکـه در ایـن مقالـه کوشش شده تا تقابل های نشانه ای - که مهم ترین نوع تقابـل محسـوب مـی شـوند - بـر اساس نظام فکری و ذهنی نهفته در غزلهای حـافظ تبیـین شـوند و بـدون هـیچ گونـه ادعایی می توان گفت که این نگرش نسبت به تقابل هـای غزلیـات حـافظ ، نـوگرایی را بـا خود دارد.
نظامهای تقابل نشانه ای اسم ها در بررسی تقابل نشانه ای اسم ، فرضیه این بوده که مطابق نظام فکری و ذهنی نهفتـه در اشعار حافظ ، تقابل تصوف عاشقانه با تصوف خانقاهی ، نشانه هایی دارد که اسـم هـا بـر اساس آنها نشانه دار شده و دلالت های ضمنی کسب کردهاند؛ چنانکه از دیـدگاه عـدهای از پژوهشگران، واژههای کلیدی دیوان حافظ را می توان به دو دسته : الف ) تحسین آمیز یا مثبت که واژههای خراباتی خوانـده مـی شـود و ب) تحقیرآمیـز یـا منفـی کـه واژههـای .