چکیده:
براساس نظریه بینامتنیت، شاهد برخی متون شعری در دوره اموی هستیم که توجّه بینظیری به متون دینی مخصوصاً قرآن کریم داشتهاند؛ از جمله این اشعار، نقایض جریر و اخطل است که ابوتمام در کتاب « نقایض جریر و الاخطل» به جمع آوری آن اقدام کرده است. این پژوهش با هدف بررسی انواع روابط بینامتنی در مطالعهی نقایض جریر و اخطل انجام شده است و با روش تحلیلی- توصیفی و با بررسی بیش از 840 بیت در قالب 20 قصیده یعنی(تمام اشعار نقایض) دریافته میشود که روابط بینامتنی قرآنی در نقایض جریر و اخطل به صورت اجترار، امتصاص و حوار به شکل آگاهانه رخ داده است و تأثیر هر دو شاعر از قرآن بیشتر منحصر به واژگان و عبارتهای قرآنی است که جریر در این عرصه بر اخطل مقدّم است.
خلاصه ماشینی:
این مقاله بر اساس مدل محمد بنیس که معتقد است تداخل متون (روابط بینامتنی) هر نوع متن قدیم و جدید، اعم از شعر و نثر را، در بر میگیرد و در غیاب گفتمان دینی- فرهنگی- تاریخی که هستههای مرکزی متن قصیده را تشکیل میدهند، نمود پیدا میکند (بنیس، 1979م،251) با روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است تا با بررسی اشعار نقایض دریابد که انواع روابط بینامتنیت در نقایض جریر و اخطل کدامند؟ از آنجایی که بنای کار در مقاله بر اختصار و دوری از اطاله کلام بوده و از طرف دیگر با توجه به نمونههای فراوان تناص در شعر جریر و اخطل، ذکر این نکته ضروری می نماید که نویسنده برای هر مورد به ذکر و بررسی چند مورد از آنها بسنده نموده است.
بنابراین جریر با بهرهگیری از قانون اول بینامتنیت، یعنی نفی جزیی یا اجترار، معنا و مفهوم دو آیهی فوق را با اندک نوآوری در بیت خویش – متن حاضر – فرا خوانده است و از این طریق با بهره گیری از متن قرآن بر درستکاری قوم خود و بدکاری اخطل استدلال کرده است.
عملیات بینامتنی: در اینجا شاعر تصویری از عظمت و هدایتگری ممدوح خویش آفریده است؛ اما فضای آیه با متن مورد نظر تفاوت دارد؛ زیرا آیه درباره عدم توانایی پیامبر به هدایت کوران و گمراهان با بار عاطفی منفی نازل شده و از طرفی دیگر، اخطل عبارت (تستبین لاقوام ضلالتهم) را در معنایی مثبت و در تضاد با معنای قرآنی به کار برده است.