چکیده:
تصحیح انتقادی متنی چون شاهنامه ی فردوسی تنها با تسلط بر زبان و دیدگاههای عصر
فردوسی امکان پذیر نیست. شاهنامه در رابطه ای بینامتنی با اساطیر و روایتهای متون
اوستایی و پهلوی است، از سوی دیگر شاهنامه متنی است به جهات گوناگون و بر اثر
عوامل متعدد، آسان نما و از آن جهت که در درازای زمان به اشکال گوناگون، از جمله از
زبان نقالان همواره شنیده شده و به حافظه جمعی مردم پیوسته است، فهم و دریافت آن
اغلب بدیهی و آسان مینماید . این آسان نمایی ویژگی شاهنامه است و از دشواریهای
تصحیح آن.
در این نوشته با تاملی در "داستان کیومرث"، بیتی مهم از این داستان که تاکنون به
شکل دیگری خوانده و تصحیح شده است. با توجه به بنیانهای اساطیری روایت و
دستنویس های موجود مورد تصحیح قرار گرفته است.
A critical collating of a text such as the Shahnameh requires something much more than a command of the language and viewpoints of Ferdowsi’s era. The Shahnameh has an intratextual link with the myths and traditions related in the Avestan and Pahlavi texts. On the other hand, the Shahnameh sounds an easy-reading text and, because it has been constantly narrated at public gatherings throughout the years, the epic sounds factual too. Such characteristics are amongst the problems of the Shahnameh.
In this article, by taking account of the mythical underpinnings of the story of Gayumarth and its available manuscripts, an important verse in it, which has been read and emended in a different way than what we propose, has been corrected.
خلاصه ماشینی:
"پرسش بعدی این است که اگر کیهان خدیو را نه به معنای ایزد که به معنای خدیو و سرور جهان ، یعنی پادشاه جهان بخوانیم ، چنـان کـه در بیـت ٣٦ همـین داسـتان ، سیامک «خدیو» خوانده می شود: ســیامک بــه دســت خــرورای دیــو تبه گشـت و شـد انجمـن بـی خـدیو در این صورت آیا کیهان خدیو می تواند صفت هوشنگ باشد؟ توجه به جایگاه و خویشکاری و نقش هوشنگ در متون پیش از اسلامی ، روشن می کند که باز هم نمی توان خشم را به هوشنگ نسبت داد؛ هوشنگ به عنوان پادشاه جهان ، نمایندة زمینی ایزد سروش ــ ایزدی که دشمن خشم خونین درفش است ــ و برخوردار از فره ایزدی است .
داستان کیومرث ، روایت نبرد دیو خشم خرورای یا دیو خشم خونین درفـش بـا خدا ـ ابر انسان (ایزد ـ شاه ) است ، نسبت دادن خشم به کیهان خدیو، خواه در معنای ایزد باشد خواه نمایندة زمینی اش هوشنگ ، به عنوان کسانی که در برابر دیـو خشـم صف آراسته اند با بنیانهای اساطیری روایت و بافتار و درونمایـة داسـتان همـاهنگی ندارد و مبتنی بر برداشت معنا از سطح عادی کلام است و نه تصحیح متن و برداشت معنا از ژرف ساخت روایت اساطیری و حماسی آن ."