چکیده:
مقاله و مدخل «قرآن» از «دایرة المعارف اسلام»، چاپ لایدن، توسط «آلفورد تی ولچ» و «جیمز داگلاس پیرسون» به رشته تحریر درآمده و دارای نکات قوت و ضعف است. برخی از نکات ذکر شده در این مقاله، حکایت از عدم شناخت و اطلاع کافی نویسنده آن، از دین اسلام و قرآن دارد. همچنین متن مقاله که نوشته «آلفورد تی ولچ» است، حکایت از آن دارد که وی، درباره قرآن، پیشفرضی دارد. در ظاهر، وی با در نظر داشتن این مطلب که سابقه نزول قرآن، تنها در 20 سال اول ظهور پیامبر اسلام خلاصه میشود، به طرح مباحث پرداخته است. وی، در تمام مباحث خود، این فرضیه را گسترس داده و تلاش میکند تا با توجه به موضوعات گوناگون، پیشفرض خود را مبنی بر ظهور تحول افکار و عقائد در قرآن به اثبات برساند. وی، بر این اساس، حتی واژگان قرآن، محتوای آیات، احکام عملی و سبک بیان و تعابیر قرآن را دارای نوعی تطور دانسته و در زمینه تاریخگذاری سورههای قرآن، بیشتر، پیرو مکتب «بل» است. این مساله، به ویژه در بخشهایی، همانند اشتقاق واژه قرآن، قرآن و محمد، تاریخگذاری متن و تاریخ قرآن پس از سال یازدهم هجری قمری، قابل مشاهده است. پیآمد این پیشفرض، آن است که قرآن، هیچ سابقه نزول دفعی بر قلب پیامبر اسلام نداشته است، در حالی که دیدگاه بسیاری از دانشمندان اسلامی، خلاف آن است.
خلاصه ماشینی:
همان طور که نویسنده ، ادعا کـرده اسـت ، ایـن کـه پیـامبر اسـلام ، سـخت خواهـان اطلاعاتی از کتاب های مقدس یهود بوده ، تنها احساسی است کـه بـه خـود نویسـنده منتقـل گردیده است ؛ چراکه آیاتی که در این باره به آن استناد کرده ، به هیچ وجه ، دربردارنده چنـین معنایی نیستند، به ویژه اینکه در انتها بر اساس همـین آیـات ، ادعـا کـرده اسـت کـه پیـامبر اسلام با تلفیق اطلاعاتی که از یهود و نصارا و دیگران میگرفته ، قـرآن را سـاخته اسـت .
نقد و بررسی یکم : اینکه نویسنده میگوید: پیامبر اکرم بـه دلیـل مسـئولیت هـای هـدایت جامعـه اسلامی، کار جمع آوری متن قرآن را ناتمام رها کرد، هیچ دلیلی ندارد، بلکه دلیـل بـر خـلاف آن هست ؛ چه پیامبر اسلام تا آخرین لحظات حیاتش بر نوشـتن و جمـع آوری تـک تـک آیات قرآن اهتمام ویژه داشته و کسانی را برای این مسئله مهم مأمور کرده بود که تا آخـرین لحظات زندگی مبارکش که آخرین آیه قرآن نازل میشد، به این امر مهم میپرداختند.
این روایات به خوبی دلالت دارند که پیامبر اکرم در نوشتن آیات قرآن ، همان طور کـه از یـک نفر رهبر معصوم انتظار میرفت ، کوشا بوده است ، نه اینکه اهمال نموده و حواله کـرده اسـت به شخص دیگری، مانند زید بن ثابت در زمان بعد از رحلتش تا آیـات را از سـینه مسـلمانان جمع آوری کند که آن هم معلوم نیست درست باشد یا خیر.