خلاصه ماشینی:
"در این حال، هر چند ایالات متحده پس از حوادث11 سپتامبر تمرکز خود را بر تروریسم و سلاحهای کشتارجمعی تغییر داد، اما دولت بوش بیش از اندازه بر قدرت سخت تمرکز کرده، به اندازة کافی روی قدرت نرم حساب نکرد و توجه ننمود که از طریق قدرت نرم است که تروریستها حمایت عمومی به دست آورده، تجدید نیرو میکنند.
با توجه به اینکه منابع قدرت نرم همیشه به قدرت بالفعلی که برای دستیابی به نتایج مورد نیاز است، تبدیل نمیشوند، نای درصدد است به این سؤال پاسخ دهد که چگونه جذابیتهای قدرت نرم میتواند بر نتایج سیاستهای مهم تأثیر بگذارد، اما نخست به دلایل تغییرات در جذابیت امریکا و تأثیر آن در نتایج سیاستها میپردازد.
بسته بودن سیستم، فقدان جذابیت فرهنگ عامه و سیاستهای خام و بیمهارت خارجی باعث شد که در طول جنگ سرد شوروی هرگز یک رقیب جدی برای امریکا در قدرت نرم نباشد.
فصل پنجم- قدرت نرم و سیاست خارجی امریکا نای با نقل قولی از یک دیپلمات امریکایی اذعان میکند که مخالفت با امریکا در سال 2003 به حد بیسابقهای رسیده بود تا آنجا که طرفداران مسابقات هاکی در شهر منترال سرود ملی امریکا را هو کردند و دانشآموزان یک دبیرستان در سوئیس حاضر نشدند برای ادامه تحصیل به امریکا بروند.
تحلیل محتوایی هر چند ارائه مفهومی تلطیف یافته از قدرت برای هاضمة انسانی که گرفتار مصیبتهای فراوان از زیادهخواهیهای قدرتهای استکباری است، خوشایند به نظر رسد، اما انباشت انواع سلاحهای مرگبار متعارف و غیر متعارف، تخصیص بالاترین میزان بودجة نظامی و آرایش هجومی ساخت ارتش امریکا، پیگیری قدرت نرم را از جانب این کشور به مثابة مشتی مینمایاند که دستکشی ابریشمین بر آن پوشیده شده باشد."