خلاصه ماشینی:
همچنین در این مورد سوال میشود که آیا کارکنان تازه استخدام یا کارکنانی که از قبل در سازمان هستند اما شغل آنها تغییر میکند از آموزشهای لازم برخوردار هستند؟آیا توسط یک مرجع ذی صلاح نسبت به مقتضیان شغلیشان آموزش میبینند؟آیا درباره سوابق مشارکت کارکنان در برنامههای توسعه،نظارت مستمر انجام میشود؟به نظر من مهمترین بخش در این قضیه این است که اگر کارکنان قابلیت،نگرش و مهارت جدید بهدست آوردهاند،آیا فرصت بهکارگیری آنها را در سازمان دارند؟آیا مرجعی برای فراهم آوردن این فرصتها وجود دارد؟ بخش سوم،استاندارد مربوط به پیگیری فعالیتهای توسعه است،یعنی اتفاقاتی که در سازمانها باید بیافتد تا نشان بدهد که سرمایهگذاریهایی توسعه منابع انسانی باطل نبوده و در سازمان بهکار گرفته شده است.
در این بخش هم سوال میشود که آیا بین کارکنانی که در برنامههای توسعه شرکت میکنند و کسانی که در این برنامهها شرکت نمیکنند از نظر سازمان تفاوتی وجود دارد یا خیر؟به عبارت دیگر آیا از کارکنان از بابت مشارکت در فرآیند توسعه منابع انسانی تقدیر به عمل میآید یا خیر؟آیا افرادی که وارد فرآیند توسعه میشوند،توسط سازمان یا توسط سرپرستان مستقیمشان مورد بازبینی یا ارزیابی قرار میگیرند؟آیا واحدهای سازمانی که کارکنانشان در برنامههای توسعه منابع انسانی شرکت کردهاند،عملکردشان قبل از شروع آموزشها و برنامههای توسعه و بعد از برنامههای آموزش و توسعه،ارزیابی شده است؟و بالاخره اینکه آیا نظامی برای استفاده از بازخورد کارکنان به این منظور که بتوانیم برنامههای آتی توسعه منابع انسانی را غنیتر،کاربردیتر و پرمحتواتر تنظیم بکنیم وجود دارد؟ در چارچوب این استاندارد برای اینکه تصویر کلی از فرآیند توسعه منابع انسانی در سازمان داشته باشیم،چندین سیتم فرعی دنبال میشود که با کنار هم چیدن آنها میتوان تصویری از فرآیند کلان توسعه منابع انسانی در سازمانها بهدست داد.