چکیده:
در نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی، بعد از اوجگیری بحثِ ضرورت اصلاح خط برای ترقی، علی سعاوی از اندیشمندان دینی عثمانی، در سال 1867م/1283ق، در روزنامۀ مخبر چاپ لندن مطلبی درباره ضرورت و چگونگی اصلاح خط نوشت که انتقاد تند میرزافتحعلی آخوندزاده را در پی داشت. در سال 1874م/1291ق، یعنی سالها بعد از انتقاد آخوندزاده از مطالب سعاوی، آخوند احمد حسینزاده، شیخالاسلام قفقاز و دوست دیرین آخوندزاده، شروع به تالیف کتابی با عنوان معلمالاطفال کرد و در آن، بدون اشاره به نام سعاوی، اندیشهای همانند او را در ضرورت اصلاح خط مطرح کرد.
بررسیِ تطبیقی مطالب شیخالاسلام و سعاوی و تاثیر احتمالیِ بهرهگیری شیخالاسلام از اندیشهای که آخوندزاده از آن انتقاد کرد، در مناسبات میان آن دو مسئلهای است که در پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی بررسی میشود؛ همچنین به این سوالها پاسخ داده میشود که میزان اخذ یا اقتباس شیخالاسلام از اندیشه و مطالب سعاوی چه اندازه بوده و این اقدام شیخالاسلام در مناسبات دوستانۀ او با آخوندزاده چه تاثیری گذاشتهاست؟.
In the second half of the 19th century، after the rise of arguments about the necessity of orthographic reform for progress، Ali Suavi، an ottoman religious intellectual، wrote an article about the necessity and method of reforming orthography in the London-based Mokhber newspaper in the year 1867. The article drew harsh criticisms from MirzaFathaliAkhundzadeh. In 1874، years after Akhundzadeh had criticized Suavi’s newspaper article، Akhund Ahmad Hosseinzadeh، the Caucasus Sheikholeslam (i.e.، top religious scholar) and an old friend of Akhundzadeh’s، penned a book titled “Moallem al-Atfaal” in which he proposed ideas similar to those of Suavi on the necessity of reforming orthography.
A comparative study of the works of Hosseinzadeh and Suavi and the possible effect of Hosseinzadeh’s use of Suavi’s idea on his relationship with Akhundzadeh، is the focus of the present work، which is studied through a descriptive and analytic method. Also، an attempt is made to answer the following questions: to what extent did Hosseinzadeh adopt the ideas and writings of Suavi and what was the effect of this on his friendly relationship with Akhundzadeh?
خلاصه ماشینی:
از میان افرادی که از حوزۀ عثمانی به بحث اصلاح خط وارد شدند، نوشتههای علی سعاوی در روزنامه مخبر در سال 1867م/1283ق، از چند لحاظ در کانون توجه واقع شد؛ از یک طرف، میرزافتحعلی آخوندزاده ضمن ترجمۀ مطالب او به زبان فارسی، از اندیشۀ او درباره اصلاح خط انتقاد کرد و متن انتقاد خود را برای مقامات و شخصیتهای مختلف ایران و عثمانی فرستاد و از طرف دیگر، آخوندملااحمد حسینزاده، شیخالاسلام قفقاز و دوست نزدیک آخوندزاده، چند سال بعد اندیشۀ سعاوی را در کتاب خود با عنوان معلمالاطفال گنجاند و از آن به بعد اندیشۀ مزبور چه در ایران قرن نوزدهم و چه در میان پژوهشگران حال، به نام شیخالاسلام قفقاز شناخته میشود.
سعاوی درباره تاثیر مخرب نقص الفبا در عقبماندگی مسلمانان و علت ارجحیت شق چهارم مینویسد: «در این صورت اطفال ما سه چهار سال به مکتب تردد میکنند باز به خواندن روزنامهای قدرت ندارند؛ با وجودی که اطفال اهل یوروپا بعد از چند هفته تعلم در خطوط خودشان روزنامههای زبان مخصوص خودشان را میتوانند خواند و همین حال خطوط اهل یوروپا باعث برآن شدهاست که ایشان در تحصیل علوم ترقی کلی کرده همیشه بر ما تفوق و تقدم میدارند و ما به سبب نقصان الفباء خودمان به غیر از آن علومی که در دست داریم چیزی به معرفت و تربیت خودمان نیفزوده در پس ماندهایم.