خلاصه ماشینی:
"آنان عمدتا با بهرهگیری از اوقات غیر درسی و فوق برنامه قصد دارند اهداف تربیتی خویش را منتقل نمایند که میزان تأثیر آنها بنا به دلایل زیر،بسیار اندک است: الف)همانگونه که در مقدمه گفته شد، تربیت یعنی انتقال رفتار مطلوب از طریق رشد ابعاد مختلف فکری،جسمی،عاطفی، اجتماعی و اخلاقی،به صورت متوازن و از طریق برنامههای هماهنگ آموزشی.
متأسفانه مربیان تربیتی و معلمان آموزشی، هماهنگی و همسویی مبتنی بر سازماندهی و برنامهریزی یکسان تربیتی ندارند و گاهی رفتارهایی که گروهی از معلمان الگوسازی مینمایند،از سوی گروه دیگر مورد حمایت قرار نمیگیرد و حتی آن رفتار مورد بی توجهی واقع شده،در مواردی هم رفتاری متضاد انجام میپذیرد،که این همه چیزی جز سردرگمی در الگوسازی،حاصل دیگری برای فراگیران به همراه نخواهد داشت.
بنابراین حتی اگر آنان دارای کلیهء تجارب مفید و دانش لازم در کار خود باشند،از زمان و امکانات ضروری و رسمی کار برای ایجاد رفتارهای موردنظر و حمایت شایسته و یکپارچهء کلیهء برنامهها،از جمله هماهنگی تمامی معلمان و برنامههای درسی بیبهره هستند که این امر اثربخشی فعالیتها را به حداقل کاهش میدهد.
چه باید کرد؟ شکلگیری نهضت رفتارسازی در نظام آموزش و پرورش ما امری ضروری است و در این طریق باید به جای انباشتن محفوظات و ارائهء آموزشهای فاقد تفکر و تجربه، نگرشهای ارزشمند و مورد نیاز را با به کار بستن شیوههای زیر با توجه به مبانی،اصول و اهداف مورد نظر،به افراد منتقل کرد: 1-وحدت تربیتی و یکپارچه و منسجم دیدن مجموعهء برنامههای آموزشی و پرورشی."