چکیده:
علم معانی یکی از شاخه های اصلی علوم بلاغی است که می کوشد با معرفی ظرفیت های زبانی، پیوندی ماندگار بین آثار ادبی و مخاطبان آن برقرار کند. از این رو بررسی چگونگی پیوند آثار ادبی و خالقان آن با ذوق مخاطبان دوره های گوناگون، موضوع اصلی این علم است. از آنجایی که شیوه های شعری و ذوق مخاطبان دگرگونی های بسیار می پذیرد، بایسته است مباحث علم معانی نیز متحول شود. این مقاله کوشیده است در قالب نمونه های شعری از سبک های مختلف در شیوه ای توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، فراز و فرودهای علم معانی را در گذر از سبک های شعری مورد بررسی قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که: آیا علم معانی پا به پای تحولات شعری و دگرگونی ذائقه مخاطبان شعر فارسی متحول شده است؟ پژوهش حاضر نشان می دهد که علی رغم دگرگونی های بسیار در زمینه های وزن، معنا، زبان، سبک و مخاطب شعر فارسی تحولات چندانی در علم معانی به وجود نیامده است. از این رو از میزان کارآمدی این علم در نقد بلاغی شعر فارسی کاسته شده است. بدیهی است ارائه نمونه های عملی از بررسی جنبه های بلاغی اشعار سبک های مختلف می تواند نقاط قوت و ضعف علم معانی را آشکار سازد و زمینه را
برای تحول و کارآمدی این دانش فراهم آورد.
خلاصه ماشینی:
"فــدای تــو همــه جــان و تــن مــن کـــز بـــیخ بکنـــدی زدل مــن حـــزن مـــن ( منوچهری ، ١٣٧٠: ٧٨) ب: حافظ (وفات : ٧٩٢ق ) بیــا و کشــتی مــا در شــط شــراب انــداز خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز ( حافظ ، ١٣٧١: ٣٥٥) ج: صائب تبریزی (وفات : ١٠٨١ق ) صـبح اسـت سـاقیا مـی چـون آفتـاب گیـر عــیش رمیــده را بــه کمنــد شــراب گیــر ( صائب تبریزی ، ١٣٦٨: ٥/ ٢٢٨٨) د: نادر نادر پور ( وفات : ١٣٧٨ش ) چه می گویید ؟ /کجا شهداست این آبی که در هر دانه ء شیرین انگور است ؟ ( نـادر پـور، (224 :1381 پیشینه و ضرورت تحقیق در زمینه علوم بلاغی و دانش هایی چون معانی ، بیان و بدیع ، آثار بسیاری منتشر شـده و متون بسیاری از منظر علم بیان و بدیع مورد بررسی قرار گرفته است ، اما علی رغـم انتشـار کتب بسیار در علم معـانی ، مباحـث ایـن علـم در بررسـی عملـی متـون ادب فارسـی کمتـر آزموده شده و تنها در کتب این علم و شواهد مکـرر آن محصـور و محـدود مانـده اسـت .
گویی منوچهری این جمله های شعرگونه را از زبان معیار و طبیعی برگزیده و بدون هیچ دخل و تصرفی به کار برده و این نکته نشان می دهد کـه برخـی از جملـه هـای زبان ، شعرگونه اند و شاعر زبان دانی چون منوچهری می تواند چنـین جملـه هـایی را از زبـان معیار استخراج کند: ای باده خدایت به من ارزانی دارد ، [ای باده ] یا در خم من بادی یا در قدح مـن یــا در کــف مــن بــادی یــا در دهــن مــن بلاغت شعر در این گونه موارد، گریز از جبر وزن عروضی و از میان بـردن مـرز بیـان شعری و غیر شعری است و همین ویژگی ، شعر را به طبیعت گفتاری و گفتار طبیعـی پیونـد می دهد و در بلاغت زبان فارسی مورد توجه بسیار است ."