چکیده:
ابوالاعلی مودودی از متفکران و اندیشمندان برجسته شبه قاره هند است. افکار او تاثیر بلافصلی بر آراء و عقاید مسلمانان منطقه و دیگر بلاد اسلامی گذاشت. باور بسیاری از محققان آن است که او محرک و مشوق بسیاری از گروه های مسلمانی است که در جهان اسلام به کنش های سیاسی و اجتماعی روی آوردند. مودودی به تحقق جهان آرمانی- اسلامی باور داشت. نظریه ای که برای بسیاری از مسلمانان خسته و ناامید در دوران معاصر، دوایی شفابخش بود. بسیاری بر این باورند که گروه های مسلح و فعالان زیرزمینی در نقاط مختلف مناطق اسلامی تحت تاثیر گفتمان «حاکمیت خداوند»، «جاهلیت»، «تمدن غرب» و «لزوم تحقق جامعه اصیل اسلامی» قرار گرفتند. یعنی همان دنیای خیال انگیزی که از نظر مسلمانان سنی مذهب در صدر اسلام محقق شده بود و جنبش سلفی چیزی نبود جز دست یازیدن به آن خلوص تاریخی و میراث طاهری که تنها در دوران پیامبر(ص) و خلفای راشدین تحقق یافته بود. در این مقاله برآنیم تا برداشتی عمومی از این نگره ارائه دهیم و در نهایت نشان دهیم که آیا تصویری که مودودی از تفکر سیاسی خود ارائه می دهد واجد آن جامعیت و اثرگذاری بوده است یا خیر؟ در نهایت به تحلیل این مهم پردازیم که مودودی تا چه اندازه ای در سیاسی کردن پیروان شریعت محور در جهان سنت نقش داشته است. نکته مهم در این میان اذعان به این حقیقت است که وی نمی تواند تصویری دقیق و خوانا از تفکر سیاسی خود برای آنچه آرمان اسلامی می داند ارائه دهد. این اندیشه ها بیش از آن که دقیق و راهگشا باشند، تصویری مبهم از جامعه مد نظر مودودی ارائه می دهند.
خلاصه ماشینی:
"از نظر مودودی ، تئوکراسی اسلامی که به جهـان عرضـه شـده ، هیچ گاه تحت تأثیر طبقه و افرادی خاص و مشخص نیست ، نه روحانیت اسلامی در وضع آن دست دارد و نه متولیان مذهب و بزرگان قوم ، بلکه این مطلب بـه دسـت همـه مسـلمان هـا است ؛ آن ها هستند که متولیان امور خویش هستند و امور کشوری و شئونات زندگی خـود را مطابق دستور الهی و سنت پیامبر انجام می دهند.
او معتقد است هر که بخواهد آیات قـرآن را بـه دقـت مـورد بحـث و بررسی قرار دهد و در معانی آن تأمل و تعمق کند، ناگزیر بایـد معـانی صـحیح اصـطلاحات چهارگانه را به خوبی بفهمد و همچنین مفهوم هر یک را به صـورتی کامـل و فراگیـر درک نماید؛ زیرا مادام که انسان با مفهوم اله و نیز معنای رب و عبادت بیگانـه باشـد و ندانـد کـه واژه دین بر چه چیزی اطلاق می شود، قرآن نیز از دیدش کلامی مهمـل و بـی فایـده بـه نظـر می رسد که از معانی آن چیزی فهمیده نمی شود و در نتیجه قادر نخواهد بود حقیقت توحید را بشناسد، ماهیت شرک را دریابد، عبادتش را مختص خدای سبحان نماید و دیـنش را بـرای او خالص گرداند.
از این منظر تا زمانی که ساخت ذهنی و معنـوی افـراد و جامعـه متناسـب بـا حکومـت اسلامی شکل نگیرد، تحقق حکومت اسلامی غیرممکن می نماید پس باید پرسید کـه انقـلاب مورد نظر مودودی چه ماهیتی دارد و چگونه به وقوع می پیوندد؟ می توان گفت مفهـومی کـه مودودی از انقلاب بیان می کند، با معنای رایج آن در علوم سیاسی و اجتماعی متفـاوت اسـت ."