چکیده:
رمان نفرین زمین از نظر انعکاس آرا و پیشگوییهای اجتمـاعی و مخالفـت آل احمـد بـا تجـدد، مهم ترین اثر داستانی او است . در این رمان ، همت او بیش از اینکه مقصور خلق اثـری داسـتانی باشد، منحصر به ارائه تحلیلی اجتماعی از عصر خود و هشدار از وقوع تجدد است که از دیدگاه او آفت هایی بنیان کن در پی دارد. در این اثر، پدیدة اصلاحات ارضی در زنجیرة یـک تئـوری قابـل استنباط و بررسی است . از این رو و همچنین به دلیل وفور مضامین اجتماعی، آن را بـا برخـی از مدل های تبیین در علوم اجتماعی تطبیق دادیم تا جایگاه بینش اجتماعی این روشنفکر مطـرح و صاحب قلم که آثارش هنوز هم خواننده و طرفدار دارد، در عرصه نظریه پردازی اجتماعی بیش از پیش روشن شود. حاصل این تطبیق آن است که تئوری وی فقط با یک مدل تبیین قابل تطبیق نیست ، بلکه برای تبیین آن باید از چند مدل استفاده کرد. تمـام نظریـات اجتمـاعی او صـائب و قابل دفاع نبوده و برخی با ضعف های اساسی مواجه است .
خلاصه ماشینی:
"از نظر او در تحولات فرهنگی ایران که منجر به وابستگی فرهنگی به غـرب مـیشـود، نوعی سازوکار علی موجود است بدین تفصـیل : غربزدگـی حاکمـان ١ فـروش نفـت ٢ ورود ماشین ٣ مصرف زدگی ٤ عدم تعادل بین شـهر و روسـتا مهـاجرت روسـتایی بـه شهر گسترش شهرنشینی ٥ مغفول ماندن فرهنگ و زندگی سـنتی تزلـزل فرهنگـی مردم از دست رفتن استقلال کشور در غالب عرصـه هـای زنـدگی٦ احسـاس حقـارت مردم در مقابل عظمت ماشین و سازنده اش .
در اینجا دو سازوکار قابل ملاحظه است که هر دو بـر انتخـاب آگاهانـۀ جمعـی متکـی هسـتند: نخست اینکه مردم دور از برنامه های مدون و هدفدار حکومت ، منافع حاصل از یک پدیـده را میدانند و به دنبال آن میرونـد و همـین امـر موجـب رواج و دوام آن پدیـده در جامعـه میشود؛ دوم اینکه گاه اولیای برنامه ریزیهای کلان سیستم بزرگ اجتماعی ، پیش از مـردم به فواید آن وقوف دارند و مایل هستند که با ترویج آن پدیده به رونق نظام کلان اجتمـاعی و تحول آن یاری کنند.
یک نمونه ساختار اجتماعی سنتی را از رمان نفرین زمین چنین میتـوان استنباط کرد: معنویات و باورها متصلند بـه عـالم اسـاطیر و حقیقتـی نامکشـوف و خـارج از محدودیت های عقل تجربه گرا که از علل تجدد محسـوب اسـت ؛ در فرهنـگ سـنتی بـومی پیران قوم تنها منابع فکری و عملی و قضایی و تکیه گاه فکری به حساب مـیآینـد؛ اقتصـاد وابسته به زمین و متکی به قناعت و خرسندی مقرون به عزت نفس است کـه صـرفا نیازهـای اولیه و اساسی زندگی را در حد بدایت خلقت برمیآورد."