چکیده:
حسن عدالت و قبح ظلم از احکام عقل عملی است که به دلیل اشتمال بر حفظ نوع و مصالح عامه، از قضایای عقلایی نیز محسوب میشود. بین حکم عقل و حکم شرع ملازمه وجود دارد. معیار قضیه اولی بودن، آن است که با تصور دو طرف قضیه، حکم صادر شود که این مسئله در مورد قضیه مذکور صادق است. در قضایای اولی، بحث از مطابقت با نفس الامر و واقع و یقین مطرح است. اما در قضایای عقلایی و آراء محموده، بحث از تطابق با آراء عقلا مورد نظر است. بنابراین مصادیق عدالت و ظلم باید بر اساس حق، یقین و قطع از طرف عقل تشخیص داده شود. هرگاه عقل با ادراک تام و کامل، مصلحت یا مفسده بدون مزاحم را در تشخیص مصداق عدل و ظلم کشف کرد، نظر او معتبر است.
خلاصه ماشینی:
دوفصلنامهٔ عقل و دین، مؤسسه دینپژوهی علوی، سال هفتم، شماره سیزدهم، پاییز و زمستان94 قلمرو عقل در تشخیص مصادیق عدالت سید محمدهاشم پورمولا 1 عبد العلی شکر 2 چکیده: حسن عدالت و قبح ظلم از احکام عقل عملی است که به دلیل اشتمال بر حفظ نوع و مصالح عامه، از قضایای عقلایی نیز محسوب میشود.
از یافتههای ارائه شده در ثمره نزاع بین نظر مشهور و غیر مشهور جهت یافتن قلمرو عقل در تشخیص مصادیق عدالت این است که اگر این قضایا از اولیات باشد، بحث از یقین، حق و عالم واقع نسبت به دو قضیه حسن عدل و قبح ظلم مطرح میشود.
(3) نظر دیگر در این باب این است که عقل نظری و عملی دو نیروی متفاوت هستند که یکی مبدا درک و دیگری مبدا فعل است و اطلاق عقل بر آنها مشترک لفظی یا تشابه است: «و العقل یطلق علی هذه القوی باشتراک الاسم او ما یشابهه» (خواجه طوسی، 1403، ج2: 352)»؛ همچنین: «و القوه التی یدرک بها النفس الاشیاء یسمی العقل النظری و بالقوه التی بها صارت مصدرا للافعال یسمی عقلا عملیا و اطلاق العقل علی القوتین بالاشتراک اللفظی لاختلافهما من حیث ان الاولی منها نظیر الانفعال و ثانیه مصدر الفعل او بطریق التشابه لاشتراکهما فی کونهما قوتی النفس» (قطب الدین محمد رازی، 1403، ج2: 352) (4) از نظر تاریخی این مسئله قبل از حکمای اسلامی و نزاع بین اشاعره و معتزله در بین فلاسفه یونان مطرح بوده است (سبحانی، بی تا: 6؛ بحرانی، 1406: 104).