چکیده:
بسیاری از زنان تمایل دارند، بعد از اتمام تحصیلات، وارد بازار کار حرفهای شوند و متناسب با مهارتهایشان، موقعیت شغلی خوبی بهدست آورند؛ ولی تحت تأثیر شرایط ناهمگون درونی (در حرفه) و بیرونی (در زندگی) قرار گرفتهاند. آنها در ارائۀ دانش و توانایی و بروز استعداد بالقوۀ خود با مشکل روبهرو میشوند و نمیتوانند تعادل مناسبی در کار و زندگی خویش ایجاد کنند. این پژوهش با هدف بررسی دلایل اصلی تغییر شغل زنان حسابدار، فعالیت حرفهای آنها را ارزیابی کرده است. دادهها با انجام مصاحبههای عمیق با زنان شاغل در بخشهای عمومی و خصوصی حرفۀ حسابداری که شرایط مورد نظر را داشتهاند، در بهار 1394 در شهر زاهدان جمعآوری شده است. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد، دلیل اصلی زنان برای تغییر شغل دستیابی به محیط کاری بهتر، آرامش و انعطافپذیری بیشتر در کار است و حقوق و مزایا کمترین اهمیت را برای آنان دارد. بهترین شغل از دیدگاه اغلب زنان، آموزش حسابداری است و بهطور کلی، کمترین تمایل را به حسابداری مالیاتی و حسابداری بهای تمامشده نشان دادند.
خلاصه ماشینی:
"دلایل تغییر شغل اعضای گروه اول (یعنی زنان حسابداری که تصمیم گرفتهاند شغل خود را تغییر دهند؛ ولی هنوز موفق نشدهاند)، بهترتیب اهمیت رجوع شود به تصویر صفحه منبع: یافتههای پژوهش محیط کاری بهتر از نظر عملیاتی، شامل دو بعد فیزیکی و روانی میشود؛ شرایط فیزیکی محیط کار نیز شامل فضای کار، نوع میز و صندلی، ابزارها و تجهیزاتی که افراد با آنها کار میکنند، نوع چیدمان میزها، تفکیک فضاها و مواردی از این دست است.
اهمیت این پژوهش پیبردن به تأثیر ریسک نکول بهعنوان یکی از مهمترین ریسکهای شرکت بر روی ضریب واکنش سود شرکتها با در نظر گرفتن ویژگیهای حاکمیت شرکتی برای کمک به استفادهکنندگان از اطلاعات مالی و همچنین سرمایهگذاران بهمنظور اخذ تصمیمات منطقی است.
نتایج آزمون فرضیۀ فرعی دو پژوهش رجوع شود به تصویر صفحه منبع: یافتههای پژوهش با توجه به نگارۀ (7)، سطح معناداری متغیر بازده غیرعادی در مالکیت نهادی (CAR × INS)، برابر (4504/0) بیشتر از سطح خطای 5 درصد است، به این معنا که مالکیت نهادی تأثیری بر ضریب واکنش سود ندارد.
با توجه به نتایج بهدست آمده، فقط دو ویژگی تمرکز مالکیت و مالکیت نهادی بر رابطه بین ریسک تأثیر مثبت و معناداری داشتند و دو ویژگی نوع حسابرس و استقلال هیأتمدیره تأثیر معناداری روی رابطۀ ریسک نکول و ضریب واکنش سود نداشتند؛ بنابراین سرمایهگذاران، تحلیلگران و سایر ذینفعان بهتر است هنگام تصمیمگیری، علاوه بر درنظر گرفتن ویژگیهای حاکمیت شرکتی فوق، سایر ویژگیهای حاکمیت شرکتی را مدنظر قرار دهند و همچنین توجه بیشتری به سطوح اهرم در ساختارهای سرمایهای شرکتها داشته باشند و این موارد را در مدلهای تصمیمگیری خود لحاظ کنند."