چکیده:
در این نوشتار چگونگی شکل گیری موج اعتراضات برخاسته از دو فیلم قیصر و گوزنها در برابر گفتمان پهلوی براساس آموزههای فوکو پاسخی معتبر ارائه دهیم. نگارندگان معتقدند بررسی اضمحلال گفتمان پهلوی براساس رویکرد نظری میکروفیزیک قدرت درون سینمای قبل انقلاب، موضوعی است دارای اهمیت فراوان که تاکنون از موضوعات علمی بررسی چرایی به حاشیه رفتن گفتمان پهلوی کنار مانده است. بدین ترتیب، فرضیهای که تنظیم شده است بدین شرح است که، سینما با تجمیع خلاقیتهای سایر هنرها درون خود، بستر مناسبی برای میکروفیزیکهای قدرت، روابط نیروها و دانشها فراهم میآورد تا در این فضا به انتشار گزارههای گفتمانی و کردارهای غیرگفتمانی خویش به شکل تاثیرگذارتری بپردازند. این انتشار، از رهگذر میکروسیاست و میکرومقاومت میتواند سوژهها را در جهت تابع شدن سوق دهد؛ چنانکه قیصر و گوزنها توانستند مظهر میکرومقاومت علیه نظم ترسیمشده گفتمان پهلوی در سینمای قبل از انقلاب شوند و بدین ترتیب، با اقناعکنندگی فراوان، روحیه مخالفتجویی را در جامعه پراکنده کنند و اعتراضات خشونتآمیز و غیرخشونتآمیز علیه نظم حکومتی را سبب شوند.
In this article, it is aimed to find a credible explanation based on Foucaults teachings, for the wave of protest which was sparked by the two films, Gheysar and Gavaznha against Pahlavi discourse. The authors of the article believe that a theoretical approach to study the Micro-physics power within the pre-revolution cinema as a reason for the overthrow of the Pahlavi discourse has been an important issue that is not attended to as one of the methodical causes of the Pahlavi turnover. Accordingly, the hypothesis we have developed is as follows: cinema, by gathering the creativity of all arts within itself, sets a groundwork for the power Micro-physics, and the force and knowledge relations, with an intention of propagating its discursive statements and non-discursive practices in an effective manner. This propagation, by practicing Micro-resistance and Micro-politics, can make the subjects follow a special trend, as were the two films Gheysar and Gavaznha. These films could stand as the symbol within the pre-revolution cinema, of Micro-resistance against the order that Pahlavi discourse had created and consequently with political persuasion could propagate the opposition spirit within the members of the society that resulted in violent and non-violent protests against the government order.
خلاصه ماشینی:
آنچه این نوشتار را از سایر مطالعات صورت گرفته در خصوص رسانۀ سینما متمایز می کند، این است که مطالعات پیشین اغلب با رویکرد زیباییشناسانۀ معرفتی صورت پذیرفته است ، اما این نوشتار براساس آموزه های فوکو دربارة قدرت به سینمای قبل انقلاب می نگرد و با این رویکرد نظری به سراغ فیلم های قیصر و گوزن ها می رود و میکرومقاومت در برابر نظم دانش های مسلط پهلوی را درون این دو فیلم جست وجو می کند.
فوکو در کنار حکومت مندی از تکنولوژیهای خود نیز سخن به میان می آورد؛ در واقع ، همین تکنولوژیهای خود است که به فرد اجازه می دهد نسبت به گزاره های ناشی از قدرت و دانش خاصی متعهد باشد و نسبت به گزاره های دانش های دیگر، مقاومت یا به بیان بهتر، میکرومقاومت اعمال کند.
با توجه به این رویکرد نظری ، سینما به دلیل ویژگی ها و توانایی های منحصربه فرد خود که در بالا به برخی از آنها اشاره شد و با در نظر گرفتن محبوبیت و جامعیت آن ، می تواند امکانی برای هنر گسترش زندگی و امکانی برای برقراری نسبتی جدید میان خود با خود باشد و دانش های مسلط حکومت مند باید به واسطۀ میکروسیاست و میکرومقاومت ، استفادة حداکثری از امکانات سینما در راستای اقناع و اشباع کنندگی سوژه ها کنند؛ سوژه هایی که خود دارای میکروفیزیک قدرت و تکنیک های معطوف به خودند؛ به همین دلیل قدرت کلانی (دانش فراگیری) به وجود نخواهد آمد مگر با تابع ساختن هرچه بیشتر این قدرت های ریز و پراکنده (سوژه ها) و به تبع آن تابع ساختن تکنیک های معطوف به خود سوژه ها از رهگذر حکومت مندی ، بهنجارسازی و زیست سیاست .