چکیده:
کاهش گرایی دیدگاهی است که میکوشد برخی مفاهیم و باورها را به پارهای مفاهیم و باورهای بنیادین دیگرفرو بکاهد تا بدی نسان به تبیینهایی روشن تر و آزمو ن پذیرتر دست یابد. این فروکاهش گاهی درون حوزهای واحد و میان مفاهیم و باورهای همگن رخ م یدهد، چنان که در حوزه علوم تجربی، مثلا در روان شناسی تجربی، برای تبیین برخی یافته های روان شناختی، آنها را به مفاهیم و باورهای عصب شناختی یا
بیوشیمی تحویل میبرند. گاهی نیز فروکاهش در دو حوزه ناهمگن، یکی هنجارین و دیگری توصیفی، صورت میگیرد. مفاهیم، باورها و حقایق اخلاقی از نمونه مهم ترین امور هنجاریاند. معرفت شناسی و عناشناسی نیز از جمله معرفت های هنجارمندند. معرفت های طبیعت گرایانه، برخلاف آنها، مجموعه ای از مفاهیم و گزاره های توصیفی غیرهنجاری اند که میتوانیم صدق و کذبشان را با مراجعه به جهان خارج تعیین کرده، تبیینی علّی از آنها به دست دهیم. اکنون پرسش مهم این است که آیا هنجارمندی معرفت های هنجاری و ارزشی، به ویژه اخلاق، از اوصاف ساختاری و ذاتی آنهاست یا اینکه این معارف نیز بسان دیگر دانش های غیرهنجاری، به ویژه علوم تجربی، ساختاری غیرهنجاری دارند یا می توانند داشته باشند، یعنی آیا م یتوانیم
محتوای هنجاری آنها را به حقایقی غیرهنجاری فرو بکاهیم؟ طبیعت گرایی اخلاقی گونه ای از کاهش گرایی اخلاقی است که چنین مدعایی دارد. در این مقاله به بررسی انتقادی این مدعای کاهش گرایی و کوشش ها و ترفندهایش برای فروکاستن محتوای حقایق اخلاقی به حقایق غیرهنجاری می پردازیم.
خلاصه ماشینی:
"اکنـون پرسـش مهـم ایـن اسـت کـه آیـا هنجارمندی معرفت های هنجاری و ارزشی ، به ویژه اخـلاق ، از اوصـاف سـاختاری و ذاتی آنهاست یا اینکه این معارف نیز بسان دیگر دانش هـای غیرهنجـاری ، بـه ویـژه علوم تجربی ، ساختاری غیرهنجاری دارند یا می توانند داشته باشند، یعنی آیا می توانیم محتوای هنجاری آنها را به حقایقی غیرهنجاری فرو بکاهیم ؟ طبیعت گرایی اخلاقـی گونه ای از کاهش گرایی اخلاقی است که چنین مدعایی دارد.
(٢٩٠ :١٩٧٥ ,Putnam) پیداسـت کـه چنـین گفتـه هـایی بـه طور تلـویحی از تعـارض مـدعای کـاهش گرایـی طبیعـت گرایانـه و اسـتدلال آوری بـرای لـزوم قرائتــی کــاهش گرایانــه از معنــای جملاتــی ماننــد الــف از یــک ســو، و پرهیــز از مغالطــه طبیعت گرایانه و تن دادن به واژگان معنـایی مقبـول امـا کـاهش ناپـذیر خبـر مـی دهـد، دلـیلش چنان که پیش تر گفتیم ، ایـن اسـت کـه هنجارمنـدی معنـا سـد راه هـر گونـه تبیـین و خـوانش کاهش گرایانه از واژگان هنجاری اسـت .
اگــر کــاهش گــرا مــی توانســت نشــان دهــد کــه مفــاهیم اخلاقــی ، معرفــت شــناختی ، معناشــناختی و دیگــر معرفــت هــای هنجــارین هــیچ محتــوای هنجــاری و ارزشــی ندارنــد و چنانچـه مـی توانسـت اثبـات کنـد کـه هنجارمنـدی عقلانیـت عملـی را مـی توانـد بـه حقـایق طبیعــت گرایانــه فــرو بکاهــد، آنگــاه شــاید مــی توانســت مــدعی شــود کــه تحویــل و کــاهش طبیعت گرایانه کامیابی از اخـلاق بـه دسـت داده اسـت ؛ امـا گـویی نظریـه های کـاهش گرایانـه اخــلاق چشــم انــداز چنــدان روشــن و خرســندکننده ای ندارنــد و چنگــی بــه دل هنجارگرایــان اخلاقی نمی زنند."