چکیده:
در ادارهی جوامع بشری آنچه که بیش از سایر امور، آموزههای اجتماعی و حکومتی را بهخود معطوف نموده، مقوله مهم و بنیادین «عدالت»است. از میان اندیشمندان لیبرال میتوان به «جان رالز)» (1921-2002م) اشاره کرد که در تلاش بود تا بهگونهای اصول لیبرالیسم و آرمان عدالتخواهی را جمع نموده و راهی برای جلوگیری از نابرابری بیابد. در میان متفکران و اسلامشناسان بزرگ معاصر، شهید بهشتی(1307-1360ش) بهدلیل آشنایی بیشتر با دنیای جدید و ارائه نظریه عدالت در نظام اسلامی قابل توجه است. این نوشتار درصدد پاسخ به این پرسش است که در آراء جان رالز و سید محمد حسینی بهشتی به مسئله عدالت چگونه توجه میگردد؟ و بیان عدالت در اندیشه این دو اندیشمند چگونه است؟ مفروض بحث بر اساس نوع نگرش هریک به هستی و جهان در چند قالب قابل طرح است:
خلاصه ماشینی:
"این نوشتار درصدد پاسخ به این پرسش است که در آراء جان رالز و سید محمد حسینی بهشتی به مسئله عدالت چگونه توجه میگردد؟ و بیان عدالت در اندیشه این دو اندیشمند چگونه است؟ مفروض بحث بر اساس نوع نگرش هریک به هستی و جهان در چند قالب قابل طرح است: کلید واژهها عدالت، جان رالز، شهید بهشتی، لیبرالیسم، جامعه اسلامی Email: M.
رالز از بین پارادایمهای مختلف فکری، فلسفه اخلاق کانت را بهعنوان مبحثی قابل توجه برای احیای اصولی لیبرالیسم انتخاب کرده و از عناصر کانتی مانند آزادی انسان و عامل اخلاقی، استفاده نموده و نقطه عزیمت خود را نقد مکتب فایدهگرایی قرار داده است.
هر چند که برخی بر این باورند که نظریه عدالت رالز برای جوامع لیبرال-دموکراسی قابل تعمیم است، اما در واقع رالز در پرده جهل تلاش میکند که تئوری او رنگ نژاد و قومیت و ملیت نگیرد، بر اساس دیدگاه شهید بهشتی نیز عدالت بر اساس مبانی اسلامی قابل تعمیم به همه جوامع است؛ زیرا یک نیاز فطری انسان و یک ارزش جهانشمول است.
با وجود تاکید هر دو اندیشمند بر اصل انصاف، اما از مواردی است که بهنظر میرسد در دیدگاه این دو اندیشمند با اختلافنظر مواجه است؛ رالز در پرده جهل تاکید میکند که افراد شرایطی را انتخاب میکنند که بیشترین نفع را برای آنها داشته باشد و افراد میدانند در جامعهای زندگی خواهند کرد که تضاد منافع وجود دارد؛ اما براساس آموزههای اسلامی شهید بهشتی انصاف را بهمعنی هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند تعریف میکند که بر این اساس دیگر تضاد منافعی در میان نخواهد بود."