چکیده:
موسیقی یکی از عناصر سازندة شعر است که کلام را برجسته میسازد و سبب تمایز نظم از نثر میگردد. همچنین یکی از عوامل موثر در شعر و ادبیات جهان است ؛ به ویژه اگر شعر از روی عاطفه صادق و در عین حال سرشار از افزاینده های موسیقایی باشد. سعدی شیرازی و یعقوب خریمی با برگزیدن دو بحر طویل و منسرح در دو قصیدة خویش که در رثای بغداد سروده اند و با به کار بردن انواع مختلف صنایع لفظی از قبیل : جناس ، مراعات نظیر و ... و همچنین هجاهای آهنگین و متناسب با معنا، فضای موسیقی این دو قصیده را بالا برده اند. فضای موسیقایی و آهنگین این دو قصیده حاکی از خفقان و فضای سنگین دوران مغول است . در این دو قصیده فضایی سراسر اضطراب و اندوه ، سوز درونی، شدت و خشونت موج میزند که این نکات را در آهنگ حروف میتوان درک کرد. در این بحث ، سعی بر آن است تا با روش کتابخانه ای و استفاده از شیوة تحلیل ساختار، فضای موسیقایی و وجوه تفارق و تشابه وصف بغداد، در دو قصیدة سعدی شیرازی و خریمی مورد بررسی قرار گیرد.
Music is one of the building blocks of poetry that makes the word to highlight and distinguish the order of the
prose elderly. It is also one of the factors in world literature and poetry; If poetry is honest and well-being of the
affect is full of musical Increasing Music Sadi and khoraimi by choosing two Measure tavil and Monsareh in his
Odes in Baghdad elegy Have written and with to use take a type of verbal industries such as: Pun, parallelism
and also rhythmic syllables and proportional to the mean, the music of these two Raise ode. The musical and
lyrical ode suggests repression and the heavy atmosphere of the Mughal era. There is in this space two odes with
anxiety and sadness, internal combustion, the intensity. In this discussion, attempt to use the library method and
structure analysis method, the musical space and funds related distinctions and similarities between descriptions
of Baghdad,in two odes Sa'di and khoraimi be examined.
خلاصه ماشینی:
"خریمی در ساختار این قصیدة طویل ، اسلوب «موازنه » را دنبال میکند چرا که ابتدا تصویری از شکوه بغداد آورده ، سپس بلافاصله تصویر بغداد را بعد از ویرانی توسط قوم مغول آورده و همچنین تکرار اسم «هل » و فعل «رأیت » و جناس افزایش بین دو واژه «قصور» و «مقاصر» به طنین موسیقی میافزاید: یا هل رأیت الجنان زاهرة یروق عین البصیر زاهرها؟ و هل رأیت القصور شارعۀ تکن مثل الدمی مقاصرها؟ و هل رأیت القری التی غرس ال أملاک، مخضرة دساکرها؟ مخفوفه بالکروم النخل و الری حال ما یستقل طائرها؟ فإنها اصبحت خلایا من ال إنسان قد ادمیت محاجرها قفرا خلاء تعوی الکلاب بها ینکر منها الرسوم زائرها و أصبح البؤس مایفارقها إلفالها و السرور هاجره (اسماعیل ، ١٤٣٠: ٣٧١) ترجمه : مگر باغ ها را ندیدی که گل آورده بود و گل های آن مایۀ شگفتی بینندگان بود؟ - مگر قصرهای برافراشته را ندیدی که زنان مقیم آن همانند بتان بودند؟ - مگر دهکده ها را ندیدی که شاهان در آن باغ ها کاشته بودند وز مین های آن سبز بود و پر از تاک و نخل و سبزه بود؟ - اکنون از انسان خالی شده و باغستان های آن خون آلود است .
در ابیات زیر از قصیدة یعقوب خریمی نیز بین دو واژة «یسعر و ساعر» و «معسور و عاسر» جناس اشتقاق و در واژه های «طالع و مطالع » جناس افزایشی یا مذیل مشاهده می شود: أمست کجوف الحمار خالیۀ یسعرها بالجحیم ساعرها درت خلوف الدنیا لساکنها و قل معسورها و عاسرها طالعها السوء من مطالعه و ادرکت اهلها جرائرها (اسماعیل ، ١٤٣٠:٣٧٢) ٢-١٠-١-٤- موسیقی معنوی: آرایه های تشبیه ، مراعات نظیر، تملیح ، تضاد و تملیح که موسیقیهای معنوی است در مرثیه های دو شاعر، به چشم میخورد با این تفاوت که شعر شاعر پارسیگوی پیچیده تر و دارای تکلف میباشد و واقعۀ بغداد را با تقابل تصویری زیبایی بیان میکند که این امر باعث جذب کردن مخاطب و تلاش بیشتر او برای درک شعر میشود."