چکیده:
مقالهی حاضر تلاش میکند به تحلیل نظری این مسئله بپردازد که آیا نظریهی چرخشی-ریزشی ابنخلدون در باب دولت ازمنظر مدرنیتهی سیاسی، توان تبیین مکانیسم و دینامیسم دولت را دارد؟ برای پاسخ به این سئوال، ابتدا برمبنای پارهای از رهیافتهای نظری موجود در زمینهی مدرنیتهی سیاسی، خواص و کارکردها و مفاهیم موجود در گفتمان سیاسی مدرن، معرفی شده و سپس این بررسی با آرای ابنخلدون و گفتمان سیاسی او به مواجهه نهاده شده است. نگارنده برمبنای این تحلیل نظری نشان داده است که از آنجایی که آرای ابنخلدون بهعنوان یک نظام حقیقت، برساختهی شرایط و اقتضائات جامعهی زمان خود است و در چهارچوب اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خاصی پرورش یافته است، بهلحاظ نظری عموما و از جنبههای معرفتشناسی و انسانشناسی خصوصا، کفایت و توانایی لازم را برای تبیین تحولات و دگردیسی دولت مدرن ندارد و بنابراین تلاش پارهای از جریانهای فکری و بعضا ایدئولوژیک جهت تسری و تعمیم آرای او به دولت مدرن امروزین، جز اتلاف و هدر دادن وقت و توان برنامههای تحقیقاتی در باب مدرنیته و جامعهی جدید نخواهد بود.
The present article is a theoretical analysis of the capability of Ibn Khaldun’s theory of “Rise and Fall” in explaining the state’s mechanism and its dynamics in the context of political modernity.
To answer this question، first، on the basis of some theoretical approaches to political modernity، properties، functions and concepts of modern political discourse are introduced، and then encountered with Ibn Khaldun's ideas and his political discourse.
Based on this theoretical analysis، this essay reveals that since the ideas of Ibn Khaldun، as a system of truth، are affected by the conditions and requirements of the society of his time and have nurtured in a peculiar social، political and economic context، theoretically in general and epistemologically and anthropologically in particular، they lack the necessary qualifications and capabilities for explaining the evolution and transformation of the modern state. Therefore، the efforts of some intellectual and even ideological circles to apply his ideas to the modern state، is only a waste of time and energy of the research programs on modernity and the modern society.
خلاصه ماشینی:
تأملی در نظریه ی ریزشی - چرخشی ابن خلدون از منظر مدرنیته ی سیاسی یارمحمد قاسمی ١ دانش یار گروه علوم اجتماعی دانشگاه ایلام (علمیـپژوهشی) قاسم اویسی فردویی دوره ٢١،شماره دو:١٢٦-٩٧ دانشجوی دکتری بررسی مسائل اجتماعی دانشگاه تهران شاپا ٢٨٠٩-١٠١٠ نمایه در ISC دریافت ٩٤/٣/١٧ پذیرش ٩٤/٧/٢١ چکیده مقاله ی حاضر تلاش میکند به تحلیل نظری این مسئله بپردازد که آیا نظریه ی چرخشی-ریزشی ابن خلدون در باب دولت ازمنظر مدرنیته ی سیاسی، توان تبیین مکانیسم و دینامیسم دولت را دارد؟ برای پاسخ به این سئوال ، ابتدا برمبنای پاره ای از ره یافت های نظری موجود در زمینه ی مدرنیته ی سیاسی، خواص و کارکردها و مفاهیم موجود در گفتمان سیاسی مدرن ، معرفی شده و سپس این بررسی با آرای ابن خلدون و گفتمان سیاسی او به مواجهه نهاده شده است .
نگارنده برمبنای این تحلیل نظری نشان داده است که از آن جایی که آرای ابن خلدون به عنوان یک نظام حقیقت ، برساخته ی شرایط و اقتضائات جامعه ی زمان خود است و در چهارچوب اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خاصی پرورش یافته است ، به لحاظ نظری عموما و از جنبه های معرفت شناسی و انسان شناسی خصوصا، کفایت و توانایی لازم را برای تبیین تحولات و دگردیسی دولت مدرن ندارد و بنابراین تلاش پاره ای از جریان های فکری و بعضا ایدئولوژیک جهت تسری و تعمیم آرای او به دولت مدرن امروزین ، جز اتلاف و هدر دادن وقت و توان برنامه های تحقیقاتی در باب مدرنیته و جامعه ی جدید نخواهد بود.