چکیده:
ﻣﯿﺰان ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺷﻬﺮی ﺑﺎ ﻣﯿﺰان اﺳﺘﻔﺎده از آن ﻓﻀﺎ و ﺣﻀﻮر اﻧﺴﺎن در آن، ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ اﺳﺖ. ﻣﻌﻤﺎری و ﺷﻬﺮ ﺳﺎزی ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺟﺎی اﻓﺘﺮاق و ﺟﺪاﯾﯽ در ﭘﯽ اﻓﺰاﯾﺶ ﺗﻌﺎﻣﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﻧﺴﺎن ﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ. در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﻫﺶ روز اﻓﺰون ﺳﻄﺢ رواﺑﻂ و ﻣﺸﺎرﮐﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺳﺎﮐﻨﯿﻦ ﻣﺤﻼت ﺷﻬﺮی در زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺪرن ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺑﺮرﺳﯽ اﻫﻤﯿﺖ اﺣﺪاث ﻣﺮاﮐﺰ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ در ارﺗﻘﺎی ﺳﻼﻣﺖ ﺷﻬﺮوﻧﺪان ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻮده اﺳﺖ. ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﯿﺶ رو ﺑﺮ اﺳﺎس ﻫﺪف ﮐﺎرﺑﺮدی و از ﻧﻈﺮ روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ و ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﺎﻫﯿﺖ، ﮐﺎرﺑﺮدی- ﻧﻈﺮی ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. در ﭘﮋوﻫﺶ ﭘﯿﺶ رو اﺑﺘﺪا ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺑﺮرﺳﯽ ﻫﺎی ﻣﯿﺪاﻧﯽ و ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣﻪ ﺳﻄﺢ ﺗﻌﺎﻣﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺷﻬﺮوﻧﺪان ﺑﺮرﺳﯽ ﮔﺮدﯾﺪ و در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺪل swot، اﻣﮑﺎن ﺳﻨﺠﯽ ﻃﺮاﺣﯽ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮا در اﻓﺰاﯾﺶ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺣﺎﮐﯽ از آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ واﻗﻊ ﺷﺪن ﻣﺤﻠﻪ ﮐﺮﻧﺎﺳﯿﺎن در ﺑﺎﻓﺖ ﺗﺎرﯾﺨﯽ، و ﺳﺎﺧﺘﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺤﻠﻪ، ﺿﺮورت اﺣﺪاث ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮا در آن ﺗﺎﯾﯿﺪ ﻣﯿﺸﻮد. ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه از ﺗﮑﻨﯿﮏ swot ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ اﺳﺘﺮاﺗﮋی در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ اﺣﺪاث ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮا در ﻣﺤﺪوده ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، اﺳﺘﺮاﺗﮋی رﺷﺪ و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. اﯾﻦ اﺳﺘﺮاﺗﮋی روی ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎی ﻣﺜﺒﺖ داﺧﻠﯽ و ﺧﺎرﺟﯽ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺗﻌﺎﻣﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﻤﺮﮐﺰ دارد، ﺑﻪ ﻓﺮض آن ﮐﻪ در اﯾﻦ روش ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻣﻨﻔﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎی ﻣﺜﺒﺖ ﺟﺬب ﯾﺎ ﺣﺬف ﺷﺪه اﻧﺪ. اﯾﻦ اﺳﺘﺮاﺗﮋی زﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽ رود ﮐﻪ ﻧﻘﺎط ﻗﻮت و ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎ ﺑﯽ ﺷﻤﺎر، اﺳﺘﻮار و اﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺗﺎ از اﯾﻦ ﻃﺮﯾﻖ ﺗﺎﺛﯿﺮات ﺗﻬﺪﯾﺪات و ﺿﻌﻒ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺣﺪاﻗﻞ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﺮﺳﺪ.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش با توجه به کاهش روز افزون سطح روابط و مشارکت اجتماعی ساکنین محلات شهری در زندگی مدرن به دنبال بررسی اهمیت احداث مراکز فرهنگی در ارتقای سلامت شهروندان مورد توجه بوده است .
ساختار فضایی مشخص به افزایش احساس تعلق می انجامید و زمینه مناسبی برای کنترل و نظارت اجتماعی به وجود میآورد (صالحی، ١٣٨٧: ٦٤-٦٥) توانمند سازی محلات به عنوان یکی از سیاست های مدیریت شهری از طریق تعاملات اجتماعی و حیات مدنی در سطح محله می تواند علاوه بر افزایش حس تعلق مکان زیست ، تمرینی برای تقویت زندگی اجتماعی به خصوص در سطوح بالاتر از جمله کل شهر شود.
٢- بیان مسئله و ضرورت انجام تحقیق گرایش به زندگی ماشینی، حضور گسترده وسایل نقلیه و تغییر چهره شهر به واسطه چیرگی اتومبیل بر فضای شهری، جدایی گزینی مردم از فضاهای عمومی، نادیده انگاری ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و هویتی نهفته در فضاهای عمومی، بی توجهی به حفظ و ارتقای حیات جمعی در دهه های پیشین ، موجب شده که برخی فضاهای عمومی در مقیاسهای مختلف شهری اهمیت و نقش خود را از دست بدهند.
پاسخگویی به نیازهای اجتماعی انسان و تأمین فرصت های لازم در زمینه کسب تجارب اجتماعی وی، مستلزم وجود فضا و قرارگاه کالبدی است و فضای عمومی ظرفیتی عظیم در پاسخ به این جنبه از حیات انسان در جوامع شهری محسوب میشود (دانش پور، ١٣٨٦).
در کشور ما نیز تلاش برای ارتقاء اجتماع پذیری در قالب ایجاد فضاهای عمومی در مقیاس های مختلف شهری (محله ، ناحیه ، منطقه و شهر) نمود پیدا کرده است .