چکیده:
نقص شناخت انسان نسبت به موضوعات، به کار بستن آن را غیرموجه می نمایاند. حق و باطل
نیز از این قاعده مستثنی نیست و اگر حق به درستی از میان شبهات و بواطل استخراج نشود،
ممکن است امری به جای حق اخذ شود که خالص نیست و ممزوج با باطل است. شناخت حق و
باطل از موضوعاتی است که سرنوشت زندگی انسان بدان گره خورده است. زیرا انسان به وسیله
آن، از دوراهی های به سلامت گذر خواهد کرد. در این مقاله از مقدمات شناخت حق و باطل
سخن به میان آمده است.
از لزوم جداسازی حق از باطل، لزوم رفع ابهام و خروج ازسردرگمی، ضمانت سعادت به وسیله
حق شناسی و لازمه بودن شناخت حق جهت اطاعت از امر فرمان روا به ضرورت شناخت حق و
باطل پی برده می شود.
از لوازم شناخت حق و باطل می توان به علم تفصیلی به حق، حصول اطمینان، استقلال اندیشه،
عدم فردگرایی، یقین گرایی و بصیرت اشاره کرد.
خلاصه ماشینی:
"طبق این فرمایش امام علیه السلام ، گرفتاری جوامع در آن است که حـق و باطـل بـا هـم مخلوط شده اند و به همین صورت در اختیار مردم قرار میگیرد، در حالی که اگر بـه طـور / مجزا در دسترس مردم بود، هیچ کس گمراه نمیشد.
برای مثال میتوان به بنی اسراییل در زمـان فرعـون و حضـرت موسـی علیـه السلام ، یا مردمان صدر اسلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله ـ که در مورد جانشـین آن حضرت اختلاف کردند ـ اشاره کرد٤٣ و این نشان از همان اشتباه در یافتن حق و گذاشـتن باطل به جای آن است .
حضرت علی علیه السلام این روش را به مالک اشتر هم تذکر دادند که مراقب باشـند، اگـر / فقط به گزارش ها و اخبار اطرافیان خود اکتفا کند، به دلیل عدم وجود نشـانه خـاص بـرای حق و باطل ، حاکم و فرمان روا نخواهد توانست به راحتی حق و باطل را تشـخیص دهـد و در نتیجه به گمراهی خواهد افتاد چرا کـه انسـان معمـولا از روی نشـانه هـا، هـر چیـز را 49 میشناسد.
از این مقدمه و همچنین کلام نبی اکرم صلی الله علیه و آله که فرمودند: «خلقنی الله تبارک و تعالی و أهل بیتی من نور واحد ٥٤»، نتیجه میگیریم فقط امیرمؤمنان علیـه السـلام و بـه / / / طور کلی، معصومین علیهم السلام حق مطلق هستند، وجودشان حـق اسـت و آنهـا محـور حق اند و کس دیگری چنین ویژگی را ندارد و نباید وسیله شناخت حق قرار گیرد."