خلاصه ماشینی:
"ناصر در قصیده شماره 4 که درمدح حضرت علیبن موسیالرضا(ع) و منقبت حضرت علی(ع) است، هشتمین ستاره امامت را کعبه عالی مقام و نور چشم حضرت زهرا(س) میداند: درج درلافتی برج مه اهل اتی حصن حصین فتور دارامان فتن کعبه عالی مقام مشهد هشتم امام عارف راه خدای عالم هر قسم و فن از کمرمرتضی، گوهر موسی رضا آن که علی نام اوست خلقت و خلقش حسن قره عین بتول مفخر آل رسول سرو قدی زان ریاض سرخ گلی زین چمن(39) درهمین قصیده ستایش از مولای متقیان علی(ع) این چنین از زبانش جاری میشود: میر ولایت علی دین نبی را ولی عز عرب را پسر شاه رسل راختن گفته سلونی به علم، کرده صبوری به حلم حیدر خیبر گشای، صفدر عنتر فکن داده به او کردگار، بهر وغا ذوالفقار لمعه او بیصقال، تیری او بیمسن ظاهر او بود شیر، باطن او آفتاب شمس اسد را گزید بهر سکون و سکن(40) او در ادامه درنعت امامحسن(ع) و امام حسین(ع) به زیبایی میگوید: کوردلی گر گزید دار فنا بر بقا کرد سرای سرور در سر بیت حزن کشته یکی را به زهر غمزده و تلخکام خسته یکی را به تیغ تشنه لب و ممتحن گل شکفد در بهار سرخ زخون حسین سبز برآید زخاک سبز زخون حسن(41) کاربرد اصطلاحات و مفاهیم دینی و گاهی ضبعه مذهبی به شعرش میبخشد، که به نمونههایی اشاره میشود: سر مینهیم در خم محراب ابرویش باشد نماز حاجت ما زو روا شود گویند آنچه رفت ز وصلش قضا کنیم درحیرتم که عمر چگونه قضا شود (42) دی کردهام ز دیدن تو سجدههای شکر دانی تو خود که سهو نباشد سجود من(43) ء زنهی منکر درعهدش امر معروف است که جز فرشته پرسش نمیرود منکر(44) ء روزه بر ذات شریف تو مبارک بادا روز تو عید و شبت قدر به تقدیر قدیر(45) ء مرا به ماه محرم حرام بود سفر که ماندهام ز حریم وصال او محروم(46) در یک جمعبندی میتوان گفت مذهب ناصر بخارایی دقیقا مشخص نیست ولی او شاعری مسلمان و پایبند به مذهب و اصول آن بوده و به اهلبیت(س) و ائمه شیعه، ارادت خاصی داشتهاست."