چکیده:
ارموی علم حصولی را به تصور مقید به ادراک ساده و تصدیق همراه با حکم تقسیم کرده که این نوع بیان سبب اختلاف نظر قطب رازی و ملاصدرا گشته است. قطب رازی تعریف ارموی را از جنبه های گوناگونی نقد کرده است ولی صدرا با استفاده از مبانی فلسفی، به انتقادهای رازی پاسخ داده است. پس از بررسی دو نظریه، از دستگاه فلسفی صدرا برمی آید که انعکاس صور ماهوی اشیا در ذهن و اذعان به نسبت حکمیه، تصدیق نامیده می شود؛ در حالی که رازی علم همراه با حکم را تصدیق دانسته است. در این گفتار با بررسی نقدهای رازی و پاسخ های صدرا نقاط قوت و ضعف دیدگاه رازی و ارتباط دو نگرش با هم آشکار خواهد شد. سرانجام نگارنده به این مسئله پرداخته است که ملاصدرا بر آن بوده که مشکلات درون سیستمی منطقی را به پشتوانه مبانی حکمی و فلسفی پاسخگو باشد که این نوع نگرش قابل تامل است.
خلاصه ماشینی:
"اشکال در تقسیم علم به تصور و تصدیق نقد رازی بیانگر این است که تصور و تصدیق هر دو قسمی از علم حصولی هستند و در قاعده تقسیم ظاهر است که هر یک از اقسام باید در تباین با دیگری باشند؛ در حالی که بر اساس نظر ارموی، تصور یکی از اجزا، تصدیق است؛ زیرا علم به تصور ساده و تصدیق به همراه حکم تفسیر شد اما تصدیق مرکب از چهار رکن (تصور محکومبه، تصور محکومعلیه، نسبت حکمیه وحکم) است و در این صورت تصور که قسم مباین با تصدیق بود یکی از اجزای آن به شمار میرود؟ (رازی، 1433، ج1، ص32).
صدرا قسمت اول سخن معترض را نادرست نمیداند؛ زیرا وی بر این باور است که بین اینکه تصدیق نفس حکم باشد و یا ادراک حاصل همراه حکم، منافاتی نیست؛ زیرا تصدیق به اشتراک لفظی گاهی بر آنچه که نوعی از علم است و گاه بر فعل نفس اطلاق میشود؛ اما صدرا به قسمت دوم (اینکه اگر تصدیق نفس حکم نباشد، لازم نمیآید که تصدیق جزء امور چهارگانه شود) اینگونه پاسخ میدهد: برای تعریف ماهوی هر چیز، به جنس و فصل نیازمند خواهیم بود و اجزای وجودی دخالتی در تعیین چگونگی معرف نخواهند داشت."