چکیده:
افیون مادهای مخدّر است که در طول تاریخ بهعنوان دارو کاربرد داشته و در صورت مداومت در مصرف، خوگیری به آن برای بشر اجتنابناپذیر است. در ایران پیشاصفوی افیون بیشتر مصارف پزشکی داشت. در قرن نهم هجری قمری وآستانۀ عصرِ صفوی معدودی از افراد که از اقشار بالای جامعه بودند یا به این اقشار وابستگی داشتند به افیون معتاد بودند. از دهۀ پنجم قرن دهم هجری قمری تغییر محسوسی در مصرف افیون در جامعۀ ایران به وجود آمد. هدف این نوشتار این است که با بهکارگیری روش توصیف و تحلیل تاریخی این تغییر را تا پایان دورۀ اول حکومت صفوی (907-996 ه.ق) روشن نماید و پیامدهای اجتماعی آن را بنمایاند. بررسی دادههایی که از منابع گوناگون به دست آمده، نشان میدهد فرمان منع مسکرات شاه تهماسب اول، رفتهرفته اعتیاد به افیون را افزایش داد و این افزایش پیامدهای اجتماعی جدیدی را موجب شد و زمینهای را برای اعتیاد فراگیر جامعه در دورههای بعد فراهم آورد. به عبارت دیگر، افیون بهعنوان جایگزین مسکراتی که در فرمان شاه منع شده بود، نقش بیشتری در تغییر سبک زندگی ایرانی ــ در عرصۀ مواد مصرفی ــ ایفا کرد.
خلاصه ماشینی:
بررسی داده هایی که از منابع گوناگون به دست آمده ، نشان میدهد فرمان منع مسکرات شاه تهماسب اول ، رفته رفته اعتیاد به افیـون را افـزایش داد و این افزایش پیامدهای اجتماعی جدیدی را موجب شد و زمینه ای را بـرای اعتیاد فراگیر جامعه در دوره های بعد فراهم آورد.
داده های پیشاصفوی مؤید این است کـه افیـون پـیش از صـفویه بیشتر کاربرد درمانی داشت و در دسته بنـدی مصـرف صـحیح قـرار مـی گرفـت (ابـن سـینا، ١٤٢٦: ١/ ٣٤١؛ بیرونــی ، ١٣٨٣: ٢٥٢؛ رازی ، ١٤٠٨: ٥٨٢؛ کحــال ، ١٣٨٧: ٣٦١؛ کرمــانی ، ١٣٥٦: ٥٢) و تنها در قرن نهم و آستانۀ ظهـور صـفویه افـراد انـدکی از اقشـار بـالای جامعـه گرفتـار اعتیـاد بودنـد (واصـفی ، ١٣٤٩: ٣٩٣؛ ا.
همایون نوری پناه زیر عنوان «مصرف دخانیات در ایران عصر صـفوی » عـلاوه بـر تنبـاکو بـه افیون اشاره می کند اما بیشتر داده هایش مبتنـی بـر سـفرنامه هـای اروپاییـان در دورة پسـاشـاه عباس اول است و بدون درنظرگرفتن تحولات مصـرف تریـاک در دورة طـولانی صـفوی ، مشاهدات و پندارهای سفرنامه نویسان را به سراسر دورة صفوی تعمیم داده است (نوری پنـاه ، ١٣٩١).
بررسـی کتـب پزشـکی ایـن عصـر نشان می دهد در بسیاری از ادویه های ترکیبی مورد استفاده برای درمـان بیمـاران ، افیـون بـه کار می رفت (حسینی شفائی ، ١٣٨٣: ٢٧،٢٤٨،٢٤٩،٢٧١،٢٧٩،٢٨٣،٢٨٤،٣١٢؛ حکیم مؤمن ، ١٣٩٠: ١٧٥،١٧٧،١٨٢؛ شــریف ، ١٣٨٧: ٢٣،٤٥؛ عمادالــدین شــیرازی ، ١٣٨٨: ١٠٨–١٠٩؛ یوسفی هروی ، ١٣٨٢: ٣٠،١٢، ١٧٠،١٣٨؛ یوسفی هروی ، ١٣٩١: ٢٠٤،١٩٨،١٧٢،٤٤).