چکیده:
طنز نوعی گفتمان است که جهت انتقاد و یا التذاذ مخاطب به کار گرفته میشود. ادبیات معاصر ایران از طنز برای بازتاب دیدگاههای انتقادی استفاده میکند چنانچه داستانپرداز جدّینویسی چون چوبک، زمانی که قلمِ جدّ احساس عجز میکند، از طنز یاری میجوید. واکاوی طنز داستانهای او میتواند در درک گفتمانهای مسلّط داستانهای وی و دورهای از تاریخ ایران، نقش تأثیرگذاری داشته باشد. طنزهای چوبک را از لحاظ درونمایه و کارکرد میتوان به 4 دستۀ فلسفی، اجتماعی، سیاسی و پیشبرنده تقسیم کرد. طنز فلسفی و اجتماعی وی نسبت به دیگر طنزهایش تلختر است. گفتمان اصلی آن، بازتاب نگاه پوچگرایانه نسبت به زندگی است. گفتمان اصلی نویسنده در طنز اجتماعی، ضدیت با نادانی، فقر و فساد اجتماعی، در طنز سیاسی ضدیت با نظام سلطه است. طنز ساده و پیشبرنده کمتر انتقادی است و برای گسترش داستان و شخصیّتپردازی مورد استفاده قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
روش این پژوهش مبتنی بر تحلیل کیفـی آثار چوبک است و در آن ، آثار چوبک ، شامل چهار مجموعه داستان (خیمه شب بازی ، انتری که لوطیش مرده بود، روز اول قبر، چراغ آخر) و دو رمـان (تنگسـیر، سـنگ صـبور) مـورد بررسی قرار گرفتند و در طی آن ، داستان های حاوی طنز و نیز گزاره های طنزآمیز اسـتخراج شده و درون مایه ها، آماج و شگردهای آن ها دسته بنـدی شـدند و در نهایـت ، گفتمـان هـای مسلط نهفته در طنزها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند.
نویسنده در این کتاب به هنگام بحث از طنز در داستان کوتاه و رمان ، به چگونگی طنـز در آثار نمایندگان برجستة ادبیات فارسی می پردازد و در صفحات ٣٠٨-٣١١ به طور کلی به طنز چوبک و نیز گاه به صورت جزیی و دقیق به برخی از داستان های چوبک اشاره می کند.
٥. ٢ گفتمان طنز در آثار چوبک چوبک نویسنده ای طنزپرداز نبوده ، بلکه برعکس ، نویسنده ای جدی است که بیشتر درد، فقر و بدبختی افراد جامعه را به تصویر کشیده و برخی وی را بـه همـین سـبب ناتورالیسـت و داستان های وی را ناتورالیستی می دانند؛ اما هدف این مقاله توصیف و تبیـین ایـن موضـوع است که چوبک برای پرداختن به واقعیات ، طبقات و اقشار اجتماعی و نیز بیان بسـیاری از ناهنجاری ها و مفاسد که به زبان جد قابل طرح نبودنـد، از زبـان طنـز اسـتفاده کـرده و در حقیقت کوشیده تا از اغلب قابلیت های زبانی و ادبی در آثار داستانی اش بهـره ببـرد؛ لـیکن طنز چوبک ، طنزی خاص و با ویژگی های منحصربه فرد است ؛ طنزی تلخ و گـاه کوبنـده و گاه پوچ .