خلاصه ماشینی:
مضافا بر اين که حضرت ايشان از زمره کشاني هستند که سالها درباره تاريخ اسلام پژوهش نموده و اينک دستاورد آن تحقيقات را چنين اعلام مي کند که در هماره تاريخ اسلام، علت اساسي ناکاميها، عدم توانايي مردم در تحليل مسائل سياسي بوده است!
خوانندگان محترم به خاطر دارند ک در قسمت ششم اين گفت و گو، به مبحث مهم «پارامترهاي تحليل سياسي» پرداختيم، و دو محور (1- نقش جهانبيني در برخورد با حوادث سياسي، 2- اصل تسلسل و بررسي سيستماتيک پديده ها) از نظر گذشت و اينک ادامه مقال، تقديم مي گردد».
تاريخ علمي (تحليلي) يعني علم به قواعد و سنن حاکم بر زندگي گذشتگان که از مطالعه و بررسي و تحليل حوادث و وقايع گذشته به دست مي آيد.
به هر حال شناخت تاريخ، اين فرصت را به تحليل گر مي دهد تا مسائل سياسي را مجرد و منقطع از گذشته بررسي ننمايد، زيرا بسا براي شناخت صحيح يک رويداد و پديده سياسي، شناخت بستر تاريخي و موقعيت جغرافيايي زمان تحقق آن، مؤثر است.
نبايد فراموش کرد که مورّخ و تحليل گر سياست هر دو در نحوه برخورد با تاريخ دچار مشکلاتي هستند، زيرا کساني که در زمان وقوع حوادث به تحليل مي پردازند، از آ» رو که خود در صحنه حضور دارند- يا از دور نظاره گرند- و نيز از آن جهت که قراين و شواهدي- که گذشت زمان در محو آنان مؤثر است- را در اختيار دارند، از درک درست تري نسبت به آيندگان برخوردارند.
پس تاريخ در سياست- بويژه تحليل پديده هاي سياسي- از جايگاه ويژه اي برخوردار است، از اين باب، گفته اند: تاريخ يگانه آزمايگشاه علوم سياسي است.