خلاصه ماشینی:
"-فکر نمیکنید هنوز برای بچهدار شدن وقت کافی داشتید؟ مرد سر به زیر میاندازد و زن در پاسخ میگوید:«چرا وقت که بود اما کاری است که باید انجام شود!هرچه زودتر بهتر!تازه ممکن بود اگر عجله نکنیم اصلا بچهدار نشویم!» -چه کسی این را به شما گفته بود؟ -همه،مادرشوهر،خواهرشوهرها،حتی مادر خودم.
-چه اتفاقی افتاده؟ از زن میپرسم و او با خشم مرد را نشان میدهد و میگوید:«از اون بپرسید،از اون که بعد از 13 سال زندگی به فکر تجدید فراش افتاده!» و مرد فریاد میکشد:«گناه که نکردم،دلم بچه میخواهد همین!» اشکهای زن در جواب حرفهای مرد جاری میشود:«الهی که دلت تکه و پاره بشود،مگر تو بچه نداری؟مگر یه دختر مثل دستهی گل نداری؟» سعی میکنم زن را آرام بکنم،او در میان هقهق گریه میگوید:«13 سال با خوب و بدش ساختهام،یک دختر هشت ساله دارم مثل قرص ماه،حالا که آقا دستش به دهانش رسیده بهانه میگیرد،میگوید،«دلم پسر میخواهد!» -شما دیگر بچهدار نمیشوید؟ علت نازایی در مردان به دلیل فقدان و کمبود اسپرم و در زنان به دلیل وجود اشکالات در تخمکگذاری،رحم و لولههای رحمی است.
مرد با عصبانیت میگوید:«اما من از اوناش نیستم،من اهل زن گرفتن نیستم،تو چرا این مسئلهرو نمیفهمی؟» -تو زن نمیگیری ولی وقتی اطرافیان بهت فشار آوردن اون وقت تسلیم میشی،بعدش هم تورو از من میگیرن خیلی راحت،مثل دختر عمهی بیچارهات!یادت نیست؟ مرد از این همه سماجت زن کلافه شده است ولی زن ادامه میدهد:«خوب شیرینی زندگی به بچه است آدم چقدر در و دیواررو تماشا کنه بعد از مدتی خسته میشود!» -یعنی شما با شوهرتان خوشبخت نیستید؟ -چرا اما..."
کلید واژه های ماشینی:
زن
،
مرد
،
نازایی
،
بچهدار
،
طلاق
،
بهار
،
درمان
،
خانواده
،
زندگی
،
ازدواج