خلاصه ماشینی:
"رییس آنها نعره زد:«شما قوانین ویتنام را نقضکردهاید!» خانم هوانگ کوچکترین وحشتی به خود راه ندادو با آرامش کامل و در حالیکه با چشمان کوچک ونافذش به مأموران خیره شد،رفتار موهن آنها را در بههم ریختن و وارسی کردن یادداشتها،اسناد ودستنویسهای ومانهایش با خونسردی تحملمیکرد.
هوانگ میگوید:«خاطرهی محونشدنی که از زمان کودکی خود به یاد دارم این است کهبیشتر وقتها گرسنه بودیم.
دوستان خانم هوانگ به او توصیه کردند که به عضویتجزب کمونیست درآید،چون به نظر آنها تنها از درونسنگر جزب،که همهی تصمیمات در درون آن گرفتهمیشد،امکان داشت که فرد بتواند به مبارزهی خود دردفاع از حقوق بشر و آزادیهای هنری در جامعهاشادامه دهد.
بهشت کوران :خانم هوانگ در نخستین رمان خود باعنوان پشت پردهی فریب زندگی زن قهرمانی را بهرشته تحریر درمیآورد که در جای جای زندگی خود ازهر سو با دروغ و فریب روبهرو میشود،ولی نتیجهمیگیرد که حتا در جامعهای که ارزشهای اخلاقی درآن از بین رفته میتوان برای تحقق آزادی و حیثیتانسانها تلاش کرد.
با وجود این خانم هوانگ نیک میداند کهشهرت جهانی وی نوعی مصونیت به او بخشیده که کمترکسی در ویتنام از آن برخوردار است.
»وخانم هوانگ پاسخ داده بود:«بسیار خوب،ولی منحافظهی خوبی برای این کار ندارم!» من در اتاق مجاور هفت ساعت مورد بازجویی قرارگرفتم و تعد از من خواسته شد،کشورزشان را ترک کنم.
آقای فنهای دونگ،مترجم آثار وی نیزمیگوید:«گرچه این حقوق مسلم هنوز از خانم هوانگدریغ شده ولی او توانسته است با ابراز مطالبی کهدیگران حتا نتوانستهاند آن را در سر بپرورانند بهپیروزی بزرگی دست یابد."