چکیده:
روایتشناسی، الگویی نظری و کاربردی برای تجزیه و تحلیل داستانها از جمله داستانهای قرآنی به شمار میرود. بهرهگیری از نظریههای روایتشناسی و تئوریهای آن مانند، سطوحروایی، طرح، داستان، متنروایی، شیوۀ روایی قصص، معانی و مبانی از شیوههای کارآمد برای تجزیه و تحلیل داستانهای قرآن به حساب میآید. سورۀ کهف حاوی سه داستان ویژۀ در قرآن است که عبارتاند از: داستان اصحابکهف، داستان حضرت موسی(ع) و خضر و داستان ذوالقرنین.
حاصل تحقیق آن است که طرحِروایی قصص سورۀ کهف از منظر شیوههای تشکیل پیاپیِ سطوح روایی متعدد؛ آمیخته شدن و درهمتنیدگی این سطوح با یکدیگر؛ شکستهای پیدرپی خط روایت و تحلیل اپیزودیک بودن قصص در ظاهر و یکپارچه بودن آنها در بطن سوره قابل توجه است.
Narrationology is regarded as a theoretical and practical framework and pattern to examine and analyze various types of stories, including Quranic ones. Using narrationology and its theories such as narrative levels, plot, story, narrative text, narrative method of stories, meanings and foundations is regarded an efficient method to analyze Quranic stories. The Surah Cave includes three specific stories, including the story of the people of the Cave, the story of Prophet Musa and Khezr and the story of Dhul-Qarnayn "he of the two horns." The results of the present paper shows that the narrative plot of the stories in the Surah Cave is noticeable in terms of continuous construction methods of various narrative levels, integration and interconnectivity of these levels with each other, successive fractions in story line and episodic analysis of stories in appearance and their integrity in the inner part of the Surah.
Mahdi Hamed Saghghayan[1]
Reza Abbasi[2]
Abdullah Bekaa[3]
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي سطوح روايت و عناصر آن در قصص سورة کهف 1 مهدي حامدسقايان 2 رضا عباسي 3 عبدالله بکي چکيده روايت شناسي، الگويي نظري و کاربردي براي تجزيه و تحليل داستان ها از جملـه داسـتان هاي قرآنـي بـه شـمار ميرود.
اثر ديگر از ياکوب لوته (۱۳۸۶) مقدمه اي بـر روايـت در ادبيـات و سـينما 188 بررسي تطبيقي سطوح روايت و عناصر آن در قصص سورة کهف است و فتاح محمدي گزيده مقالات روايت مارتين مکـوئيلان را ترجمـه کرده اسـت .
در پايان داستان نيز در ضمن پي رفت گـره گشـايي بـه تـکتـک آزمايش هـا بازگشـت صورت گرفته شده و تأويل آن ها بيان مي شود؛ اما ذکر اين نکته لازم اسـت کـه موسـي (ع ) در 201 مهدي حامدسقايان ، رضا عباسي ، عبدالله بکي بستر حوادث و با گذشت زمان و روي دادن رخدادها تغييـر مي کنـد؛ يعنـي همـان موسـاي (ع ) ابتداي قصه نيست که سفرش را به سمت مجمع البحرين شروع کرده است ؛ امـا سـؤال مهـم در ايـن قصـه اينجاسـت کـه چـرا موسـي (ع ) در حـين انجـام عمـل و کنش هـاي خضـر اعتـراض نمي کند؟ و چرا بعد از پايان کنش هاي او شروع به اعتراض مي کند؟ اين گونه به نظـر مي رسـد که در لحظۀ انجام کنش کشتن توسط خضر، موسي (ع ) نسبت به اين عمل اعتـراض دارد؛ امـا اعتراض خود را عيان نمي کند.
202 بررسي تطبيقي سطوح روايت و عناصر آن در قصص سورة کهف نکتۀ ديگر آن که زنده شدن ماهي در ابتداي امر خود برهـاني از ايـن واقعيـت اسـت کـه موسي (ع ) در اين طي طريق با اعمال خارق العاده مواجه خواهد شد.