خلاصه ماشینی:
"باری هرچند شمارهی زنان اهل ادب در قرن هیجدهم بیاندازه زیاد بوده و نزدیک ربه سی صد تن از آنان از شهرت کافی بهرهمند بودهاند،رماننویس نابغهای در میانشان ظهور نکرد و شاید دلیل آن این باشد که زنان در این دوره بیشتر دل به امور اجتماعی و سیاسی داده بودند و جز از راه تفنن دست به کارهای ادبی نمیزدند.
حال اگر به او اجازه داده شود که در انتخابات شرکت جوید یک جار و جنجال عظیمی در عالم زنان برپا میشود زیرا هم مرد نظر آنها را جلب میکند و هم اینکه هر زن حتما میل دارد از سایرین خود را برتر نشان دهد و در نتیجه نه فقط زنان بلکه دوشیزگان از دبیرستانها و حتا دختران دبستانها فقط یک آرزو را در جلو دیده خواهند داشت:«وکیل مجلس شدن»،و وظایف طبیعی خود را از قبیل مادری و سایر وظایف خانوادگی را یا کاملا فراموش میکنند یا آنها را بیاهمیت تلقی مینمایند.
اما دلایل جدی مخالفان حقوق سیاسی زنان به قرار زیر است: 1-مملکت ما که نسبت به وسعت خود کم جمعیت دارد و بچههای ما از تربیت صحیح محروم هستند،زنان ما بیشتر باید مشغول وظیفهی طبیعی خود یعنی وظیفهی تربیت اطفال و ازدیاد نسل بشوند.
و بالعکس کشورهای زیادی هستند که هم فاقد تربیت صحیح میباشند و هم نسل آنها رو به انقراض است و زنان هم هیچگونه حق سیاسی ندارند مثلا از لحاظ نقصان در جمعیت،مملکت فرانسه را ذکر میکنیم و برای هر دو یعنی هم نقصان در جمعیت و هم نقص در تربیت قسمت عمدهی ممالک شرقی را میتوان یادآوری کرد من جمله مملکت خودمان!"