چکیده:
در مقالهای که پیش رو دارید، نگارندگان با در نظرداشتِ پژوهشهای پیشین دربارة اثرپذیریِ ملکالشّعرای بهار از قرآن، حدیث، امثال، حکم و متون نظم عربی و به روش توصیفی - تحلیلی، نویافتههای خود را در این باره با سامانی دیگر نمایاندهاند. در این راستا، نتایج جستوجو در سرچشمههای عربیِ برخی از سرودههای بهار و انواع بهرهبرداریهای وی از ادب عربی در سه بخش همسانیهای شعر بهار با شعر عربی، تمثّل به امثال و حکم عربی و ترجمة منظوم شعر عربی عرضه گشته است. از مهمترین یافتههای جستار حاضر، میتوان به این نکته اشاره کرد که اثرپذیری بهار از ادب عربی غالباً با ابتکار و نوآوری و بازسرایی همراه است و به هیچ روی، بوی تقلید از آن استشمام نمیشود و به همین سبب، بازشناسیِ نمونههای فراگیری او بسیار دشوار است.
خلاصه ماشینی:
) مهتر خانه چون زند تنبک پایکوبند کودکان بیشک (بهار، 1358، ج 2: 111) و باز: مثل بود که چو شد مرد خانه دنبکزن ز کودکان نه عجب گر کنند پابازی (همان، ج 2: 495) چند سده پیشتر، ابوالفتح محمد بن عبیدالله، معروف به ابن التعاویذی یا سبط ابن التعاویذی، شاعر عراق در قرن ششم هجری (519-582 ﻫ) چنین گفته است: إذا کان رب البیت بالدف مولعا فشیمة أهل البیت کلهم رقص (1903: 247) (ترجمه: وقتی خداوند خانه به دف علاقهمند باشد، شیوة همة خانواده، رقص و پایکوبی خواهد بود.
در شعر فارسی، همچنین مضمونی را پرداختهاند که البته موجزتر و روشنتر از بیان بهار است: چو تیره شود مرد را روزگار همه آن کند کش نیاید به کار (عتبی، 1374، ج 1: 127؛ دهخدا، 1386، ج 2: 638) به زبان عربی، هم بیتی با این مضمون از شاعری به نام ابوعبدالله الضریر الأبیوردی نقل شده است: وإذا أراد اﷲ رحلة نعمة عن دار قوم أخطأوا التدبیرا (ثعالبی، 2000، ج 4: 103) (ترجمه: چون مشیت خداوند بر آن باشد که نعمتی از سرای قومی رخت بربندد، در تدبیر و چارهاندیشی امور به بیراهه روند.
ک: دهخدا، 1386، ج 1: 264) و بر زبان فارسیزبانان هم جاری و ساری است، اما در کتب امثال عربی - تا آنجا که نگارندگان این سطور جستهاند - نیامده است؛ البته، مضمونی مشابه آن به صورت «الغریق یتعلق بالطحلب» (ترجمه: غرقه به جلبک درآویزد)، آمده است (ابن منظور، 2005: وقع).