خلاصه ماشینی:
"اگر واقعا و در اصل منظور واضعان قانون اساسی استعمال این واژه در معنای عرفی و مصطلح آن و از باب تغلیب بوده است-همانگونه که از مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی برمیآید-چه الزام و ضرورتی آنان را وادار به استعمال این واژه کرده است؟ آیا غیر از اشاره به‘‘جو ملتهب ابتدای پیروزی انقلاب و عدم شناخت دقیق معضلات اجرایی جامعه‘‘-مورد اشاره حضرت امام ‘‘ره‘‘-میتوان به مطلب دیگری هم استناد کرد؟شاید بتوان ادعا کرد که واضعان قانون اساسی در آن دوره سعی در تأمین نظر کسانی داشتهاند که عدم صلاحیت زن برای زمامداری را از بدیهیات فقه اسلامی میدانند و بر همین اساس تصدی این مقام از سوی زن و واگذار کردن این جایگاه از سوی جامعه به زن را نامشروع دانسته و میدانند و این تدبیر را به کار بستهاند که این امر امروزه در یکی از حقوق اساسی مشارکت سیاسی زنان محدودیت زبانی که در قانون اساسی به کار میرود باید به نحوی باشد که از استعمال هرگونه اصطلاح یا واژهای که القاکننده برتری مردان است، پرهیز شود.
2-3-یکی دیگر از راهکارهای پیشنهادی، تجدید نظر و تغییر قوانین عادی و مقرراتی است که مغایر با اصول،اهداف و آرمانهای قانون اساسی میباشند و از آنجا که در تعارض بین قانون اساسی و قانون عادی،قانون اساسی مقدم است،لذا موارد زیر پیشنهاد میگیرد: طبق اصل 40 قانون اساسی"هیچ کس نمیتواند اعمال حق خود را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد"،که به نظر میرسد برخی از حقوق و اختیارات وسیعی که برای مردان در چهارچوب خانواده در قانون مدنی در نظر گرفته شده است با این اصل مغایر باشد،از جمله اختیار مطلق مرد در طلاق زن(ماده 1133 قانون مدنی)،که هر چند اخیرا تلاشهایی به منظور تغییر لحن و بیان این ماده صورت گرفته است و در عمل نمیشود و زنان نیز چنین حقی به شرطها و شروطها دارند،اما از آنجا که اعمال حق مردان بعضا موجب اضرار زنان و..."
کلید واژه های ماشینی:
زنان
،
قانون اساسی
،
سیاسی
،
مرد
،
زن در قانون اساسی
،
دستاوردها
،
حقوق
،
اسلامی
،
خانواده
،
مادر