چکیده:
در آغاز حکومت قاجار، بنادری همچون بندرعباس، بندر بوشهر و بندرلنگه به ترتیب زیر نظر امامان مسقط، آل مذکور و قواسم اداره می شدند. هرچند که این حکام محلی تابع حکومت قاجار بودند، اما خطر از دست رفتن حاکمیت ایران بر این بنادر در اثر عواملی چند، یکی از تهدیدات رویاروی حکومت قاجار بود که ضرورت حل آن با توجه به تغییرات وضعیت سیاسی کشور در دستور کار سیاستمداران و حاکمان حکومت مرکزی قرار گرفت. چگونگی خارج ساختن این بنادر از دست حکومت های محلی و اداره مستقیم بنادر مذکور توسط
حکومت مرکزی ایران مسئله مورد بررسی مقاله حاضر می باشد. یافته های این نوشتار که به روشی تاریخی و با رویکردی توصیفی انجام گرفته است، نشان می دهد که دولتمردان قاجار علی رغم شرایط پیچیده و بغرنج ایران، با تلاش برای حفظ حاکمیت بر این بنادر در مقام دفاع از از منافع ایران برآمدند، لیکن ضعف حکومت مرکزی و به تبع آن ضعف نیروی دریایی ایران و همچنین حضور قدرتمند انگلستان، در ابتدا قاجارها را به در پیش گرفتن سیاست اجاره (مقاطعه) بنادر و جزایر به حکومت های محلی واداشت. اما از اواسط عصر ناصری، با توجه به محکم شدن بنیان حکومت قاجار، آن ها مصمم شدند حاکمیت مستقیم خود را پس از چندین دهه بر بنادر و سواحل برقرار سازند. ماحصل این تلاش، ایجاد اداره بنادر و جزایر، اخراج حکام محلی و بازگرداندن اداره بنادر به حکومت مرکزی بود.
In the beginning of Qajar's government, port cities like Bandar Abbas, Bushehr and
Bandar Lengeh were respectively under the control of Emaman-e Masqat, Al-e Mazkor and
Qawasem. Although, these local governors were in obedience to Qajar government, the loss
of Iran’s control over the ports always threatened the Qajar's government. Due to changes
in the political situation of the country, the politicians and statesmen were ordered to solve
the problem. The explanation of removing the local governors from power and exercising
direct control over the mentioned ports by the Iran's central government is the subject of
this article. The findings of the research conducted in a historical method and descriptive
approach demonstrate that the Qajar governors in spite of hard and complicated conditions
of Iran at that period of time tried to preserve their interests in this region. They were failed
due to the weakness of the central government and Iranian Marine and also British powerful
attendance in the region. Therefore, the Iranian governors were obliged to carry out the
policy of surrendering the ports and islands to the local governments again. From the middle
of Naseri age, having gained more power, they decided to establish their sovereignty to the
ports and islands after a few decades. The result of their attempts was the reestablishment
of Iran’s control over the ports and islands; removing these local governors from the power
and returning of the Iranian ports under the power of the central government.
خلاصه ماشینی:
"تداوم ســنت های سابق دیوانسالاری از سوی قاجارها چه توجیهی داشت ؟ آیا قاجارها بر سر مسائل خلیج فارس حاضر به چشم پوشی از اقدامات انگلیسی ها و رقیبان منطقه ای ایران شدند؟ واگذاری اداره بنادر جنوبی ایران به قبایل محلی به عنوان رعایای ایران چه وضعیتی را برای حکومت قاجاریه به وجود آورد؟ قاجارها با توجه به تحولات جهانی و منطقه ای و پی بردن به اهمیت اعمال حاکمیت مستقیم بر سواحل جنوبی چه تغییراتی در سازوکار اداره بنادر و جزایر ایجاد کردند؟ این مقاله سعی دارد، با به کارگیری روش تاریخی ضمن بررسی منابع اصلی این دوره ، نقش دولتمردان قاجار را در دفاع از منافع حیاتی ایران در خلیج فارس ، چگونگی تحول ســاختار سیاســی و اداری بنــادر و جزایــر خلیج فارس از «اجاره داری » به «حکومت بنادر و جزایر» موردبررســی قرار دهد.
ترکیب نیروهای تأثیرگذار در این نواحی عبارت بود از: ملاعلی شاه در بندرعباس و جزیره هرمز، بنی معین در جزیره قشم به رهبری عبدالله بنی معین ، قبایل بنی کعب (بنی چعب ) به رهبری شیخ سلمان در خوزستان ، آل مذکور که قبیله ای قدرتمند و بزرگ بودند در بوشهر، اعراب هوله ٤ در منطقه ای بزرگ از بندرلنگه تا کنگان که قدرتمندترینشان قواسم در لنگه بودند، آل زعاب در بندر ریگ که در برهه ای ، یکی از سرانشان به نام میر مهنا دردسرهایی زیادی برای کریم خان زند ایجاد کرد و نهایتا نصیرخان لاری در لارستان که منطقه وسیعی از جنوب فارس و بندرعباس را در اختیار خود داشت ."