چکیده:
تجربۀ دینی، تجربۀ منحصر بهفردی در میان تجارب وجودی انسانی است و این مسئله بهواسطۀ رابطۀ والایی است که از حقیقتی فرازمینی و غیرمادی سرچشمه میگیرد. مسئلۀ اساسی در اینجا چگونگی رابطۀ میان تجربۀ دینی و تجربۀ زیباییشناختی(هنری) است. زبان هنری بهعنوان زبانی ملموس، عینی و قابل فهم برای هر انسانی، چگونه در درون تجربۀ زیباییشناختی به کمک تجربۀ دینی میآید؟ حقیقت دینی، امری وجودی است و لذا زبان آن آشکارکنندۀ وجود است. از آنجاکه حقیقت دینی به زبانی رمزی بیان میشود، برای همۀ انسانها فهمشدنی نیست. فرض هرمنوتیک گادامر برآن است که حقیقت در قاب تصویر یا بر روی صحنۀ نمایش و دیگر نمونههای هنری بهصورت عریان و فارغ از پیچیدگیهای زبانی (زبان مکتوب) برای مخاطب عرضه میشود و فهم عمیقی به شکل ساده و عریانی بهدست میآید. لذا،آنجا که زبان پیچیده و رمزی دین سنگین بهنظر میرسد، زبان هنری (شعر و ادبیات، تئاتر، موسیقی، تصویرسازی و ...) این نقیصه را جبران میکند و مسیر انتقال مفاهیم دینی را هموار خواهد کرد. حال آنکه اثر هنری نیز با محتوای دینی، غنا و عمق دیگری میگیرد و لذا تجربۀ دینی و زیباییشناختی در ساحت هرمنوتیک، در همکنشی متقابل برقرار میکنند که به بسط وجودی منجر میشود.
Religious experience is the most distinctive experience among human existential experiences, and this is due to a transcendental relation which has its origin in an extraterrestrial and immaterial truth. The main problem here is how the relationship between religious experience and aesthetic experience (Artistic). Artistic language as a visible and understandable language to every human being, therefore, it how can within the aesthetic experience help to religious experience? Religious truth is an existential phenomenon; thus, its language is Revealing of Being. Since religious truth is expressed in coded language, not understandable for all human beings. Gadamer assume that truth is represented for audience in a pictorial frame or on display Scene and other artistic examples in a naked form regardless of linguistic complexities (written language) and the deepest and broadest range of understanding is achieved accordingly. So, Where complex and symbolic language of religion become heavy, artistic language (poetry, literature, theater, music, imaging, etc.) compensate that loss and paved the way for transferring religious concepts. The work of art receives richness and depth by religious content and therefor, the religious and aesthetic experience in the field of hermeneutics, establishes mutual interactivity that leads to an extension of existance.
خلاصه ماشینی:
در هم کنش زبان هنري و تجربۀ ديني از چشم انداز هرمنوتيکي هانس - گئورگ گادامر * عليرضا رازقي دکتري فلسفۀ هنر، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات ، تهران ، ايران (تاريخ دريافت : ٩٤/١١/٢٨؛ تاريخ پذيرش : ٩٦/٠٢/١٠) چکيده تجربۀ ديني، تجربۀ منحصر به فردي در ميان تجارب وجودي انساني است و اين مسئله به واسطۀ رابطۀ والايي اسـت کـه از حقيقتي فرازميني و غيرمادي سرچشمه ميگيرد.
پس مقام تفسير و فهم مورد بحث ماست نه تعيين جايگاه متن ؛ از ايـن رو آنگـاه کـه از همپايگي حقيقت هنري و حقيقت ديني سخن ميگوييم ، مقصود يکي گرفتن شعر يا نقاشي با کلام الهي نيست ، بلکه موضوع بيانگري دو نوع متن يا چنانچه اثر هنري دينـي مـد نظـر باشد، يک متن ناب منحصر به فرد خواهد بود.
«مـا مـيتـوانيم جرياني را تعقيب کنيم که در ضمن آن تمام انواع شـاعري و سـخن شـعري، کـه بـه طـور غيرقابل انکاري با يکديگر ارتباط دارند، به مثابۀ کارها (آثـار) رخ مـيدهنـد: نمـايش اشـعار حماسي (نقالي) که فراتر از آيين مذهبي است ؛ صحنۀ رقص آيينـي غنـايي جمعـي، کـه در نوع خودش رخداد خاصي است و حتي براي آن جوايز مقرر ميشد، گو اينکه در بافـت و زمينۀ مذهبي قرار گرفته باشد»(p١٤٥ ١٩٨٦ ,Gadamer) به طور خلاصه ، تمـام ايـن چيزهـا بـر خودبنيادي و خودمختاري متن متکي هستند که از نظـر زيبـاييشناسـي از خصـايص آثـار هنري به شمار ميرود و در ادامه به متوني ادبي و هنري تبديل شـده انـد.