چکیده:
ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن در 14 اوت 1947 از ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﺒﻪ ﻗﺎرة ﻫﻨﺪ در ﺟﻮار ﻣﺮزﻫﺎی ﺷﺮﻗﯽ اﯾـﺮان ﭘﺪﯾـﺪ آﻣـﺪ و اﯾﺮان ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﮐﺸﻮری ﺑﻮد ﮐﻪ آن را ﺑﻪ رﺳﻤﯿﺖ ﺷﻨﺎﺧﺖ و در ﺳﺎل ﻫﺎی ﺑﻌﺪ، ﻋﻬـﺪ ﻧﺎﻣـﮥ ﻣـﻮدت ﻣﺮزی، اﺳﺘﺮداد ﻣﺠﺮﻣﯿﻦ و ﺗﻮاﻓﻘﺎت ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺑﺎ آن ﮐﺸﻮر ﻣﻨﻌﻘﺪ ﮐﺮد. در اﯾﻦ ﭘـﮋوﻫﺶ ﺑـﺮ ﻣﺒﻨـﺎی روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ و ﺷﯿﻮة ﺟﻤﻊ آوری اﻃﻼﻋﺎت ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای و ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ اﺳـﻨﺎد و ﻣـﺪارک ﺗﺎرﯾﺨﯽ، ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ رواﺑﻂ ﺧﺎرﺟﯽ دو ﮐﺸﻮر اﯾﺮان و ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن در ﺳﻪ ﺳﻄﺢ رواﺑﻂ اﻗﺘﺼﺎدی، ﺳﯿﺎﺳﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ از زﻣﺎن اﺳﺘﻘﻼل ﭘﺎﮐﺴﺘﺎن ﺗﺎ ﭘﯿﺮوزی اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ اﯾـﺮان ﺑﺮرﺳـﯽ و ﺗﺤﻠﯿـﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺳﻄﺢ رواﺑﻂ دو ﮐﺸﻮر ﺗﺤﺖ ﺗـﺄﺛﯿﺮ ﻧﮕﺮاﻧـﯽ ﻫـﺎی اﻣﻨﯿﺘـﯽ ﭘﺎﮐﺴـﺘﺎن و ﺳـﺎﺧﺘﺎر ﻧﻈـﺎم دوﻗﻄﺒﯽ، ﺑﺎﻻ ﺑﻮد. دو ﮐﺸﻮر ﻫﻤﺰﻣﺎن وارد ﭘﯿﻤﺎن ﺑﻐﺪاد- ﺳﻨﺘﻮ ﺷﺪﻧﺪ و ﻫﺮ دو از ارﮐﺎن ﺳﻪﮔﺎﻧﻪ در ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﻤﮑـﺎری ﻋﻤـﺮان ﻣﻨﻄﻘـﻪای ﺑﻮدﻧـﺪ ، ﻫﻤﭽﻨـﯿﻦ رواﺑـﻂ ﻓﺮﻫﻨﮕـﯽ ﻧﯿـﺰ در ﺳـﻄﺢ ﮔﺴﺘﺮده ای ﻗﺮار داﺷﺖ. ﺑﺎ اﯾﻦ ﺣﺎل، ﺑﺎ وﺟﻮد رواﺑﻂ ﮔﺴﺘﺮده ﺳﯿﺎﺳﯽ- ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﺑﻪ ﺳـﺒﺐ وﺟـﻮد اﻗﺘﺼﺎد ﻣﺸﺎﺑﻪ و ﻧﻪ ﻣﮑﻤﻞ، رواﺑﻂ اﻗﺘﺼﺎدی دو ﮐﺸﻮر در ﻗﺎﻟﺐ ﭼﻨﺪ ﺗﻮاﻓﻘﻨﺎﻣﻪ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪ.
The history of Iran-Germany relations dates back to the Qajar era، however، it was during the First World War that Germany managed to expand its influence in the country to the extent that it bore upon Iran’s destiny during the two World Wars. Despite Iran’s declaration of neutrality in the Second World War، the Allied forces occupied the country under the pretext of German presence in Iran. The current article draws upon archived documents and employs descriptive-analytical method to find answers to the question as to how Iran-Germany relations constituted a pretext for the Allies under which they occupied the country and dragged Iran into the War? The research findings suggest that the Shah’s approval of Germany and the political elite and Iranians’ favorable opinion of them in hopes of using Germany as a counterweight to balance out the influence of Britain and Russia contributed to the growth of bilateral relations. The relations grew so strong that on the eve of World War II numerous Germans resided in Iran، which was the reason the Allies invaded and engaged Iran in a War that not only precipitated the transition of political power، but also had severe economic consequences.
خلاصه ماشینی:
"اقدامات این سازمان ، همـراه بـا کمیسـیون هـای اقتصـادی سنتو، برای گسترش راه هـا و تأسیسـات مخـابراتی قابـل توجـه بـود؛ مـثلا در چهـارچوب همکاریهای عمران منطقه ای، کنفرانس عالی سران سه کشور ایران ، پاکستان و ترکیـه در تاریخ فروردین ١٣٥٥/ ٢١ آوریل ١٩٧٦ به مدت سه روز در ازمیر برگـزار شـد و عهدنامـۀ آن را در ٢١ اسفند ١٣٥٥/ ١٢ مـارس ١٩٧٧ وزرای خارجـۀ سـه کشـور عضـو در تهـران امضاء کردند (وزارت امور خارجه ، ٣٧:١٣٥٥).
در اسفند ١٣٤٨ شـرکت ملـی نفـت ایـران بـا فروش سالانه حدود ٣ میلیون تن نفت به این کشور موافقت کرد و در مذاکرات دو کشـور، بر سر تأسیس پالایشگاهی به ظرفیت ٢/٥میلیون تن در سال در نزدیکی داکا در پاکسـتان شرقی، با سرمایه گذاری اولیه بالغ بر ٣٥٠٠ میلیون ریال و حمل و نقل با تـانکر و تأسـیس یک ناوگان نفتی مسـتقل توافـق شـد و ایـران آمـادگی خـود را بـرای ادارة صـنایع نفتـی پاکستان و تأمین نیروی انسانی لازم اعـلام داشـت ؛ ایـن امـر بـا حـذف عـوارض و حقـوق استخراجی در هزینۀ واردات نفتی به پاکستان با صرفه جویی ارزی حـدود ١٥ میلیـون دلار صورت گرفت (سالنامه روابط خارجی ایران ، ٣٢٢:١٣٥٢-٣٢١).
در بخش فرهنگی، بـا تکیـه بـر زبـان فارسـی، روابط و موافقتنامه های فرهنگی میان دوکشور منعقد شد و در زمینۀ سیاسـی نیـز عقـد قرارداد مودت و همکاری در قالب پیمان بغداد- سنتو، حل اختلافـات مـرزی در منطقـۀ بلوچستان و میانجیگری در زمینۀ اخـتلاف پاکسـتان و افغانسـتان ، روابـط خـارجی دو کشور را جهت داد و به پیش برد."