چکیده:
اخذ روایت از راویان مذاهب مخالف، در هر یک از مذاهب اسلامی چارچوبهای ویژهای دارد. از دیرباز، عالمان هر مذهب، بر اساس اصول جرح و تعدیل و با در نظر گرفتن میزان تأثیر مذهب راوی در محتوای روایات او، قواعدی را برای گزارش و اخذ روایات راویان مذاهب دیگر وضع نمودهاند. منابع اهلسنت، برای اخذ روایات راویان غیرسنی، از قاعدهای کلی، به نام بدعت نام بردهاند. اما آیا این ملاک از کارآیی لازم در ارزیابی راویان مذاهب مخالف اهلسنت برخوردار است؟ این پژوهش میزان مدخلیت بدعت در جرح راوی و مهمترین اشکالات وارد بر آن را بررسی میکند. وجود ابهامهای راهبردی در تعریف بدعت و تعیین مصادیق آن و ناتوانی قاعده بدعت در ضابطهمند ساختن روایت از راویان مذاهب مخالف در مقام عمل، از مهمترین اشکالات این قاعده است.
خلاصه ماشینی:
7 بر این اساس، این پرسش پیش میآید که دلیل عدول مکرر از این قاعده در منابع سنی چیست؟ و آیا این رویگردانیهای مکرر از قاعده، به دلیل ضعفها و اشکالات عمده آن نیست؟ آیا این قاعده میتواند جامع همه مسائل مربوط به اخذ روایت از راویان مذاهب مخالف اهلسنت باشد؟ ایرادات اساسی این قاعده - که کارآمدی آن را در بوته تردید میافکند - کدام است؟ به نظر میرسد این بررسی میتواند به استنباط قواعد جدیدی از علم رجال کمک کند تا عالمان سنی بتوانند در پرتو آن بخش زیادی از احادیث مذاهب مخالف را احیا کرده و در شمار روایات صحیح بنشانند.
مجموع رسائل جمهرة رجال الجرح و التعدیل، ص156و 159؛ تقریب التهذیب، ص216؛ تأویل مختلف الحدیث، ص85؛ جواهر الاصول فی علم حدیث الرسول، ص58؛ حاشیة ابن قطلوبغا علی شرح نخبة الفکر، ص100؛ حاشیة لقط الدرر بشرح متن نخبة الفکر، ص102؛ المدخل الی دراسة، ص136.
1 هر چند سخاوی تلاش میکند تا عذری برای این کار بتراشد و در این زمینه به مشهوره «حبک الشی یعمی و یصم» استناد میکند و سعی میکند این گونه قضاوتهای نادرست را امری غیرعمدی جلوه دهد، 2 با این حال میتوان حدس زد که همین قضاوتهای به ظاهر غیرعمد، تا چه اندازه میتواند در ارزیابی روایات اثرگذار باشد؛ برای مثال نسائی، احمد بن صالح مصری معروف به ابنالطبری را با الفاظی چون «لیس بثقه و لامأمون ترکه محمد بن یحیی و رماه یحیی بن معین بالکذب» قدح کرده است، در حالی که ابویعلی خلیلی معتقد است همه حفاظ متفقالقولاند که سخن نسائی در باره ابنالطبری از روی تعصب است.