چکیده:
تدوین نماها از رهگذر دو شیوه ی کلان تحقق می یابد: برش ١و انتقال هـای تـصویری . 2 این مقاله به مورد اخیر، یعنی انتقال های تصویری (ترانزیشن ها) می پردازد. در این مقاله سعی شده است تا به سوال اساسی زیـر پاسـخ داده شـود: کارکردهـای زیباشناختی و دراماتیک انواع مختلف ترانزیشن چیست ؟ پاسخ درخور به چنین سـوالی مستلزم بررسی چهار نوع ترانزیشن است : دیزالو٣، فید٤، آیریس ٥، و وایپ ٦، در بخش هایی جداگانه ، کارکرد هریک از ترانزیشن های مذکور در سینما و تلویزیون مورد بررسـی قـرار گرفته است . علاوه بر ترانزیشن های مذکور، ده ها نوع دیگر ترانزیشن نیز وجود دارد که به ندرت به کار برده می شوند. این نوع ترانزیشن ها در این مقاله با عنوان «ترانزیـشن هـای مهجـور» مورد بررسی قرار گرفته اند.
خلاصه ماشینی:
"این برش هـا از نظـر اصول فنی تدوین ، درست و بی نقص اند، اما پیوند سریع نماها با کات ، این احساس را در تماشاگر بـه وجودمی آورد که بوچابه سرعت ودرزمانی کوتاه ازسینمای قدیمی به سینما پارادیزو رسید و این بـا منطق دراماتیک صحنه در تضاد است ، چرا که در میانه راه ، بوچا از خستگی بر زمین مـی افتـد.
٧. الف ) لطافت شاعرانه چرا هیچ گاه در صحنه های اکشن و رویدادهای پرتحرک از دیزالو استفاده نمی شود؟ در کات ، دو نما بی واسطه و به سرعت به یکدیگر پیوند می خورند، اما دیزالو، انتقال تـدریجی دو نماسـت : نمـای نخست به آرامی روی تصویر دوم قرار می گیرد، به آرامی محو مـی شـود، و نمـای دوم جـایگزین آن می گردد.
اگر این نکته را به صورت سوالی مطرح کنیم ، به پرسشی بنیـادین مـی رسـیم : چـرا پس از کنار رفتن فیلم سیاه و سپید، فید رنگی مجال چندانی برای بروز نیافت ؟ ایـن پرسـش از دو منظر قابل بررسی است : - فید رنگی ، حضور مطلق یک رنگ است در صورتی که در تصاویر رنگی ، صدها رنگ مختلف بر پرده حک می شود: آسمان آبی ؛ ابر سپید؛ پیراهن های رنگارنگ عابران ؛ ...
٢. ه ) چرا مهجور؟ چرا دیزالو و فید کارکرد عام یافته اند، اما چند صد ترانزیشن به حاشیه رانده شده و مهجـور نـام گرفته اند؟ کنکاشی عقلانی ، ما را به سه پاسخ رهنمون می سازد: تغییر شکل دادن (دفرمه ساختن ): وایپ سنتی ، حرکت تـصویر دوم و بیـرون رانـدن نمـای نخست است ."