چکیده:
خاورمیانه در قرن بیستم بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، تجربه چندین همگرایی و واگرایی قومی،ملیتیودینیرا داشته است. یکی از این همگراییها، حرکت «پانایسم» بود. پانعربیسم، در این دوره با رهبری جمالعبدالناصر، جان تازهایی گرفت. در مقابل، ناسیونالیسم ایرانی نیز در اشکال مختلف پررنگتر شد. پاناسلامیسم نیز یکی دیگر از جریانات همگرایی آن سالها بود که بر وحدت اسلامی تأکید میکرد. آنچه پانعربیسم و پانایرانیسم را در این برهۀ زمانی مقابل هم قرار میداد، بهکاربردن واژههای نامانوس برای برخی از نقاط ایران بود. با توجه به آنچه گفته شد، پرسش اصلی آن است که شیوۀ برخود نهادهای ملی و مدنی ایران با پانعربیسم مطرح شده از سوی ناصر چگونه بود؟ فرض بر آن است که باوجود مخالفت تمام نهادهای سیاسی و مدنی، حکومت ایران که بهدنبال تنشزدایی در منطقه بود با طرح دوبارۀ پاناسلامیسم، مردم خاورمیانه را به همگرایی با واسطۀ دین اسلام دعوت نمود. این بررسی براساس اسناد و مدارک موجود در این باره تنظیم و با روش توصیف و تحلیل ارائه شده است.
MiddleEasthasexperienced several ethnic، national، and religious convergences and divergences along the 20th century، especially after the World War II. Paneism was one of the mentioned convergences. Pan-Arabism took a fresh start with Gamal Abel Nasser's leadership in this period. Iranian nationalism was also mutually highlighted in various forms. Emphasizing the Islamic unity، Pan Islamicism was another trend of convergence of those years.Whatcausepan-Arabismandpan-Iranismbeing confronted in this period of time was the use of indecent words for some parts of Iran. The main question، according what was mentioned above، is: How did Iranian national and civil institutions confront with Nasser's proposed pan-Arabism? It is assumed that the Iranian government، which sought to reduce tentions in the region، invited the Middle East people to converge with the religion of Islam through bringing pan-Islamism up again، in spite of the opposition of all Iranian political and civil institutions. Using a descriptive – analytic method، this study has been accomplished based on available documents.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین ، سه مفهوم ، یکی با ماهیت قوم گرایی (پان عرب )، دیگری با ماهیت مذهبی (پان اسلام ) و در نهایت ضلع سوم با ماهیت ملیگرایی (پان ایران ) در ارتباط باهم قرار گرفتند؛ اگرچه مفاهیم طرح شده عمدتا پیش از این دوره ایجاد شده بودند، پس از جنگ جهانی دوم دوباره نوعی خیزش در قالب های ذکر شده ایجاد شد که در بسیاری از موارد چنان که مطرح خواهد شد، تنها دربردارندة نام آن قالب بود.
سیاست ما روی اصالت و نجات خودش پیروی خواهد شد و منافع ملی ما با توجه به نکاتی که به طور مدلل و مشروع بنده در مجلس سنا عرض کردم و آن را تکرار نمیکنم با ثبات کامل پیش خواهد رفت (احسنت ) (مجلس شورای ملی، جلسه ١٣٣، ١٣٤٣/١٠/١٠)» چنان که از فحوای کلام نخست وزیر برمیآید، گرچه او به طور مختصر به تحقیر اعراب پرداخته ، تأکید بر این مطلب که ایران صلح طلب است و با هیچ کشوری قصد جنگ و درگیری ندارد، در حقیقت ، پاسخی به تندرویهای پان ایرانیست ها بود.
ناصر به زودی دو مسئله را در ایدئولوژی خود تعریف کرد؛ نخست ، پان عربیسم که رویای قدیمی جهان عرب بود و البته به همین دلیل نیز با دولت پادشاهی غرب گرای عراق که پیمان بغداد* را امضا کرده بود و همچنین دولت عربستان دچار مشکل شد و دوم ایدولوژی سوسیالیسم برای جذب توده های مردم که از این جهت او به قطب شرق پیوند مییافت و لاجرم در مقابل ایران ، عراق و عربستان که دولت هایی عمدتا غرب گرا داشتند قرار میگرفت )٥٥٥,Major(."