خلاصه ماشینی:
پیشرفتهای اقتصادی کشورهای سرمایهداری در چند دهه اخیر این تصور را برای بسیاری از متفکرین اقتصادی کشورهای در حال توسعه خصوصا ایران به وجود آورده است که"اقتصاد آزاد"تنها راه حل اساسی جهت مقابله با مشکلات و تنگناهای اقتصادی آنهاست.
این رویکرد که از تجربه کشورهای شرق آسیا الگوبرداری و اخذ شده بود به دولت همچون نهادی مینگریست که میتواند از طریق اقدامات مختلف قانونی و مقرراتی،شرایط مناسب برای کارآمدی اقتصاد را فراهم کند و در حوزههایی که بازار به علت شرایط نهادی و سازمانی در کشورهای توسعه نیافته قادر به پاسخگویی به نیازهای جامعه نیست،دخالت کند.
دولت کارآمد نیز دولتی است که از یکسو قدرت نظارت بر شهروندان را داشته باشد و از سوی دیگر رفتار او تحت نظارت جامعه قرار گیرد(ضرورت شفافیت)یعنی جامعه از ابزارهای لازم برای محدودسازی قدرت دولت برخوردار باشد که در این راه نیز دو ابزار اصلی وجود دارد: 1.
در این رابطه آزادی مردم در انتخاب و عمل و پیگیری اهداف و سلب اختیار از دولت باعث پدپد آمدن جنبشهای دائمی در جامعه برای رسیدن به رفاه بیشتر میشود و در نتیجه "اصالت فرد"و"لیبرالیسم اقتصادی"به عنوان پایههای فکری این نظام قلمداد شدند.
3. دیدگاه کلاسیکها اصول طبیعی بعد از فیزیوکراتها اساس اندیشه کلاسیکها و آدام اسمیت قرار گرفت و بعبارت دیگر"نظام طبیعی"و قوانین آن را اندیشه فیزیوکراسی جای خود را به "دست نامرئی"41داد،از نظر آدام اسمیت-که از جمله بنیانگذاران مکتب کلاسیک محسوب میشود-اداره دولت از درد ناچاری است بنابراین مداخله دولت باید کاملا محدود و محصور به اموری باشد که عمل فردی در آن غیرممکن است.