چکیده:
در این مقاله با بهرهگیری از رویکرد نشانه-معناشناسی که گفتمان را فرآیندی جهتمند در راستای ایجاد سازههای معنایی و تاثیر بر نظام تعاملی کنشگران میداند و با تکیه بر نظریات هایدگر، آستین، بودوان، گرمس و تاراستی به مطالعه و تحلیل سره و نا سره در گفتمان میپردازیم. دراین راستا، جهت تبیین رابطه زبان با سره و یا ناسره بودن آن به بررسی یکی از روایتهای عامیانه فارسی به نام "سزای نیکی بدی است"، میپردازیم تا نشان دهیم چگونه روایت عامیانه میتواند فرآیند بروز و تجلی سره یا ناسره را جابجا نموده و جریان تولید معنا را دستخوش تغییر نماید. منظور از سره در این پژوهش گفتهای است که از لحاظ زبانشناختی و معناشناختی و با توجه به بافت و موقعیت گفتمان و نگاه هستیشناسانه گفتهپرداز مناسبترین گزینه است و گفتمان را در جهت صحیح پیش میبرد. و منظور از ناسره هر آن چیزی است که جریان صحیح تولید و دریافت معنا را دچار تاخیر یا آسیب جدی کند. هدف پژوهش پیش رو کشف شرایط تحقق سره و ناسره در زبان از طریق مطالعه پیکره یک داستان عامیانه و چگونگی شکلگیری و تغییر آن در گفتمان است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چه عواملی سبب شکلگیری سره و ناسره در زبان میشود و در طول روایت عامیانه مورد نظر چگونه سره و ناسره سبب استحکام نظام گفتمانی و یا اختلال و تغییر در روند روایی تحقق معنا میگردند.
The present research focuses on the question of genuine and un genuine in literary discourse by adopting the semiotic approach which regards discourse as process-oriented phenomenon in order to create semantic structures and investigate their effects on the interactive regime of actants based on Heidegger، Austin، Baudouin، Greimas and Tarasti thoughts in the field of semiotics and discourse analysis. At this point، to explain the language correlation with genuine and un genuine، our focus of attention as the corpus will be so–called Persian folk tale “Sezaye Niki Badist” by concentrating on this question that how folk narrative can replace the process of detecting genuine and un genuine by changing the signification production process. By genuine، we mean an utterance or statement which is linguistically and semiotically speaking the best choice according to the context and situation of discourse production and speaker's ontological point of view، while، un genuine refers to every property which disturbs or damages the natural process of signification production. The goal of the current research is to detect the conditions of realization of these opposite factors in language، according to selected corpus of Persian literary folk narrative to understand the manner of formation and their resulted changes in discourse. The main question in the current article is that what kind of factors intervene in the formation of these elements in the language and how these factors strength the discursive system، change and in some cases disarrange the realization of the signification and the reliability of the process.
خلاصه ماشینی:
"مرد اعرابی: هویت سره، کنش ناسره بر اساس قواعد بال اعرابی در مجموع هویتی سره دارد و عمدهترین دلیل آن رفتار بر اساس نظام اخلقی-مرامی است؛ ولی رفتار او در این مورد خاص )نجات مار( سره نیست؛ زیرا با اینکه صداقت و تعهد در آن محقق شده است، ولی قاعدة »بجا بودن« عمل دربارة دشمنی کینهتوز رعایت نشده است.
مجموع کنشهای کنشگران این روایت و سره و ناسره بودن آنها را میتوان در جدول شمارة ١ خلصه کرد: جدول ١: مجموع کنشها و نوع آنها در طول روایت کنشگر کنش سره/ناسره دلیل نتیجه مار کینهتوزی و انتقام ناسره تکیه بر پیشینٔە تاریخی، عدم توجه به موقعیت و رفتار نیک اعرابی تغییر کنش اعرابی و مرگ مار تن دادن به سه گواه سره موجه جلوه دادن عمل خود تأخیر در روند روایت و ایجاد فرصت نجات برای اعرابی اعرابی کنش اولیه: نجات مار ناسره دشمنی دیرینه بین انسان و مار گرفتار شدن و تهدید به مرگ از سوی مار کنش نهایی: تغییر رفتار و به دام انداختن مار سره رفتار مار و پافشاری او بر دشمنی دیرینه کشته شدن مار گاو و درخت تأیید مار ناسره عدم توجیهات کافی و قضاوت بر اساس تجربیات شخصی کمک به تحقق امر ناسره روباه کمک به اعرابی از طریق خدعه سره نجات اعرابی بیگناه از دست دشمن نابکار و قدرناشناس ١."