خلاصه ماشینی:
"آنگاه که حضرت نوح(علیه السلام) از هدایت قوم خود مأیوس گشت، به درگاه خدا شکایت برد و آنان را نفرین کرد: (پروردگارا!
در این که نوح(علیه السلام) از کجا فهمید که اینان دیگر ایمان نمیآورند و بندگان خدا را نیز گمراه میسازند، سخنها گفته شده است.
و بعض دیگر احتمال دادهاند که آن حضرت از راه طبیعی و محاسبات معمولی به این حقیقت رسید؛ زیرا قومی که تبلیغ نهصد و پنجاه ساله او را مؤمن نسازد، به یقین از آن پس نیز ایمان نخواهد آورد.
###آهنـی را که مـوریانه بـخـورد #نتوان برد از و صیقل زنـگ #با سیهدل چه سود گفتن وعظ؟ #نرود میخ آهنی در سنگ!## ( 4 ) رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: (کما لا یجتنی من الشوک العنب کذلک لاینزل الفجار منازل الأبرار( 5 )؛ همان گونه که از خار، انگور نتوان چید، بد کاران نیز به مقام نکوکاران در نیایند)."