خلاصه ماشینی:
"امام هم ـ گویا ـ همین علاقه را با او داشته است و از اینرو به حاج آقا مصطفی; سفارش کرده بود که این مرد را رها نکند.
او میگفت: حاج آقا مصطفی هرگاه سراغ ما میآمد اگر در را دیر باز میکردند و میدانست ما در خانه هستیم از بس صمیمی بود معطل نمیشد, از دیوار میآمد و ما از کارهای او خیلی خوشمان میآمد.
او میگفت شهید صدوقی(رحمةالله) که میخواست به پاریس برود آمد پیش ما و گفت: با امام کاری نداری؟ ما گفتیم نه, ولی روحانیت باید خودش را اصلاح کند.
او [که گویا پنداشته بود این سخن تعریضی به امام دارد] گفت: امام طیب و طاهر است.
ما گفتیم: ما که امام را بهتر میشناسیم, سخن ما متوجه امام نبود, ما گفتیم روحانیت باید خودش را اصلاح کند شما میگویید امام طیب و طاهر است!"