چکیده:
در این مقاله کتاب «جامعهشناسی زبان (برنامهریزی زبان فارسی و نگرشهای زبانی)، نوشته نگار داوری اردکانی با همکاری آذردخت جلیلیان، بررسی و نقد شده است. در این راستا، هم به ساختار و جنبههای صوری کتاب و رعایت اصول پژوهش و نگارش علمی توجه شده، و هم به محتوای کتاب و آنچه در آن آمده است. به طور کلی میتوان گفت آن بخشهایی از کتاب که حاصل و نتایج کارهای میدانی مولف اصلی آن را بیان میکند، دارای نکتهها و یافتههای سودمند و درخور توجه بسیاری برای برنامهریزی زبان فارسی است. از نظر صوری، بر کتاب ایرادهایی چون بیتوجهی به جدانویسی، سرهمنویسی، رعایت نکردن نیمفاصله، رعایت نکردن اصول ارجاعدهی،... مترتب است. از نظر محتوایی هم برخی از مطالب مطرحشده شتابزده، نامنسجم و نامفهوم به نظر میرسد. همچنین تکرار چندباره برخی از مطالب در جاهای مختلف کتاب برای خواننده پرسشبرانگیز است. زبان ترجمهای بخشهایی از مطالب کتاب، نقل حجم بزرگی از مطالب نویسندگان دیگر، برابرهای غیردقیق برای برخی از اصطلاحات و واژههای غیرفارسی، از دیگر ایرادهای محتوایی کتاب است.
خلاصه ماشینی:
اگرچه پژوهشگرانی همچون فیگوئرا (Figueroa) کوشیده اند سویه هـای نظـری جامعه شناسی زبان را نیز بررسی کنند، اما به طور کلی می توان گفت جامعه شناسی زبان از جمله حوزه های زبان شناسی است که سویه های کاربردی آن برجسته تـر اسـت ؛ و در میان موضوع هایی که به طور سنتی در حوزه جامعه شناسی زبان بدان ها پرداخته می شود، «برنامه ریزی زبان » (language planning)کاربردی تر است ، چراکه حل مسائل مربوط بـه تعریف جایگاه زبان / زبان ها، تقویت پیکره آن / آن ها و مسائل مربوط به آموزش آنها بـه طور معمول از اموری هستند که به متخصصان این بخش از جامعه شناسی زبـان سـپرده می شوند.
برای نمونـه ، در صـفحه ٣٤ مـا عنوان «مکاتب اصطلاح شناسی در برنامه ریزی زبان » را می بینیم که زیـر آن توضـیحاتی درباره «مکاتب اصطلاح شناسی » آمده است ، و سپس با پاراگراف زیر مطالب مربوط بـه این عنوان پایان یافته است : «به نظر می رسد که فرهنگستان زبان و ادب فارسـی قصـد دارد رشـته ء تحصـیلی واژه - گزینی را تاسیس کند، با توجه به تجربه ء روند رشد و تکوین علم اصطلاح شناسـی بـه مسائل جایگاه واژه گزینی و ارتباط آن با دیگر رشته ها و زیرشاخه های آن توجه ویژه ای مبذول شود تا مبانی نظری این رشته مدون شده و تکیه گاه محکمی برای کارهای عملی فراهم آورد.