چکیده:
اغلب روانپزشکان روشهای درمانی بیولوژیک مانند درمان با داروهای ضد افسردگی را همراه با روشهای درمانی روانشناختی همچون رواندرمانی برای بیماران مبتلا به افسردگی تجویز می کنند.در این مقاله،الگویی از همراه کردن داروهای ضد افسردگی،با شناختدرمانی بک(2)که نوعی رواندرمانی دارویی موفق،یک دوره شناختدرمانی را تجربه میکند.مقایسه این شیوه درمانی با دیگر رویکردهای درمانی در این زمینه به پژوهشگران توصیه گردیده است.این بررسی توانایی این روش را در پیشگیری از عود مجدد افسردگی و تأثیرات مثبت آن بر دیگر جنبههای زندگی بیماران افسرده که پس از دارودرمانی بهبودی نسبی یافتهاند،نشان میدهد.
خلاصه ماشینی:
"بک و همکاران(1985)،33 بیمار سرپای افسرده را به مدت 12 هفته تحت درمان انفرادی با شناخت درمانی به تنهایی یا شناختدرمانی همراه با مصرف آمی تریپ تیلین قرار دادند.
سیمونز(4) و همکاران(1986)،70 بیمار با افسردگی یک قطبی را در چهار گروه شناختدرمانی، دارودرمانی،شناختدرمانی همراه با دارونمای فعال و شناختدرمانی همراه با دارودرمانی به مدت 12 هفته تحت درمان قرار دادند و آنها را در ماه اول،ششم و دوازدهم پس از پایان دوره درمان پیگیری نمودند.
اگرچه تأثیرات اضافی ترکیب روشهای شناختی و دارویی در بیماران افسرده حاد غیر معنیدار است،اضافه نمودن این روش درمانی به درمان جاری بیمار در درازمدت ممکن است (1)- Hollon (2)- Blackburn (3)- Murphy (4)- Simons مفید واقع شود.
همراه کردن شناختدرمانی با داروهای ضد افسردگی:یک رویکرد نو همانند راش و هولون(1991)،بسیاری نیز پیشنهاد نمودهاند که نخست باید بیماران شدیدا افسرده را تحت دارودرمانی قرار داد و پس از کاهش نشانههای افسردگی و آمادگی بیمار جهت مداخلات کلامی،روان درمانی را اضافه نمود.
مشاهدات بالینی نشان میدهند که بیماران پس از بهبودی از یک دوره افسردگی اساسی،با تحرک و تمرکز بیشتری در جهت حل مشکلات حرکت نموده و علاقمندی خود را برای ادامه درمانهای روانشناختی به منظور حفظ موقعیتهای شغلی و ارتباطات اجتماعی خویش ابراز میکنند.
مزیت دیگر استفاده از شناختدرمانی به دنبال درمان دارویی این است که اثرات مثبت آنها را بهتر میتوان جدا نموده،مورد بررسی قرار داد،در صورتیکه اگر هر دو درمان توأما در شرایط حاد بیماری بکار گرفته شود،بسیار مشکل است سهم هر یک از آنها را بهبود اختلال مشخص کرد."