چکیده:
در دین زردشتی و اسلام صحت طلاق منوط به احراز شرایطی است. شرایط مطرحشده در این خصوص خود جزئیات و مسائل خاصی دارد که پژوهش و بررسی آن به روشنشدن بیشتر ابعاد این موضوع و مسائل حقوقی مرتبط با آن میانجامد. مسئله اصلی پژوهش حاضر بررسی تطبیقی شرایط و حق طلاق در دین زردشتی و اسلام و به دنبال آن مسائل مربوط به جنبههای مالی زوجین هنگام جدایی است. بررسیها نشان میدهد در هر دو دیانت شرایط خاصی برای طلاق وجود دارد که خود حاکی از سختگیری برای طلاق است. افزون بر این، اگرچه نقاط اشتراک چندی بین دو دیانت در این زمینه وجود دارد اما در قوانین طلاق دین زردشتی با توجه به اقتضای زمان تغییراتی رخ داده است که از جمله دلایل بسیار مهم آن میتوان به تلاش برای حفظ بنیاد خانواده زردشتی در دوران حاکمیت اسلام اشاره کرد.
خلاصه ماشینی:
افزون بر این، اگرچه نقاط اشتراک چندی بین دو دیانت در این زمینه وجود دارد اما در قوانین طلاق دین زردشتی با توجه به اقتضای زمان تغییراتی رخ داده است که از جمله دلایل بسیار مهم آن میتوان به تلاش برای حفظ بنیاد خانواده زردشتی در دوران حاکمیت اسلام اشاره کرد.
در این روایت آمده است که مرد نمیتواند به دلیل نازابودن زن، وی را طلاق دهد حتی اگر همسر دوم اختیار کند (روایت داراب هرمزدیار، 189؛ Dhabhar, 1932: 204; Shaki, 1971: 341).
اگر روزی مرد در زمان حیات خود بدون جلب رضایت زن، وی را طلاق میداد یا در وصیتنامه چنین قید میکرد، و اگر زن پس از مرگ شوهر با این طلاق موافقت نمیکرد، بنا بر قانون، زن هنوز پادشاهزن مرد محسوب میشد (روایت امید اشوهیشتان، پرسش 7: بند 7).
اما اگر آن مرد که زن را چنین طلاق میداد، از دنیا میرفت هزینههای زندگی این زن باید از اموال شوهر تأمین میشد و آنچه در شأن این زن بود باید به وی اعطا میشد (روایت امید اشوهیشتان، پرسش 7: بند 9).
هریلد بند یادشده (MHD: 3,11-14) را راجع به خویدوده میداند که مردی با دختر خویش ازدواج میکند و فقط زمانی این ازدواج باطل میشود که دختر/ زن به طلاق رضایت داشته باشد، اما لازم نیست پدر/ شوهر حق سالاری خود را بر او واگذار کند تا طلاق معتبر شود.
در دین زردشتی برای معتبربودن جریان طلاق باید رضایت زن و انتقال سالاری (از شوهر به ولی سابق) وجود داشته باشد، در غیر این صورت طلاق معتبر نخواهد بود.